سلام به جامعه نجوم ایران
در ماههای اخیر نوشتهها و اخباری را خوانده یا شنیدهام که حاکی از فعالیت هدفدار و ریاکارانهٔ گروهی است برای آشفتهکردن جامعه نجوم ایران و گرفتن ماهی از این آب گلآلود. در این راه، که به ویرانهسرای حسادت و دروغ میرود این گروه شیوهای را بهتر از تهمت و اهانت به چهرههای شناختهشدهٔ نجوم ایران و شایعهسازی دربارهٔ مراکز تاثیرگذاری مانند ماهنامه نجوم نیافتهاست. برایم پیدا نیست که در برکهٔ کوچک نجوم ایران برای صید کدام نهنگ دست و پا میزنند. این جمع ناخرد برای رسیدن به گنج خیالی شهرت و حضور در برنامهای تلویزیونی به هر دری میزنند و حتی حاضر به سوزاندن نهال سبز نجوم ایراناند که پس از قرنها دوباره جان گرفته است. تاریخ چه خواهد گفت؟ برایم پیدا نیست که آیا ما به دنبال زیباییهای آسمانشب و شناخت این کیهان بیکرانایم که از ذره ذره بیآلایش این طبیعت، عشق و فروتنی و کوچکی خود را بیابیم، یا با تخریب دیگران رخ دورویی نشان دهیم و از خود ستایش کنیم. آیا به دنبال نجوم آمدهایم یا تشنه رقابت، قلمرو، جنگ و تخریبایم؟ چنین چیزهایی در نجوم و آسمان شب وجود ندارد. اگر اینها را جستجو میکنیم اشتباه آمدهایم. جای دیگری را در این جامعه برای خرابکاریهای خود جستجو کنیم. جامعه نجوم آن قدر کوچک و جوان هست که حتی با چند میوه خراب نیز آشفته شود. باور کنید که در جمعی که پر از حرفها و تهمتهای پنهانی شود، آنها که به دنبال محیطی آرام و علمی آمدهاند ما را به سرعت با خاطرهای تلخ ترک میکنند. باور کنید با این تفکر که «هر جا من نباشم بد است» به هیچ جا نمیرسیم.
شاید حاشیهسازی و دروغ را در بخشهای دیگر جامعه، که مقام و مقاصد اقتصادی کلان مطرح است، بتوان طبیعی دانست که این ذائقه تلخ بشر تا پیش از فرهیختگی است. اما در دنیای نجوم که همه از علم، زیبایی معنوی، دوستی، صلح و آسمانی بیمرز برای تمام بشریت سخن میگویند، دروغ و دورویی را نابهجا میدانم. این دو از هر دری که آمدهاند عشق و صداقت از در دیگر گریخته است. تاب دیدن چنین روزی را در جامعه نجوم ندارم. اگر بدانم که این خرابکاریهای زیرکانه و پنهانی این افراد نادان، حسادتی است که از تلاشها و پیشرفتهای بنده و امثال من در نجوم سرچشمه میگیرد، فکری به حال خود و تغییر روند کاریم خواهم کرد تا از این گفتههای ناعادلانه کاسته شود.
پایان سکوت
چنان با کار در بطن نجوم مشغولم و شب و روز مینویسم که نه فرصتی برای حاشیه دارم نه تمایلی. حدود ۱۴ تا ۱۵ ساعت کار متوسط روزانه رمقی برای این جدالها باقی نمیگذارد و متاسفانه گروه نادانی که از سر خودخواهی تهمت میزنند، این موضوع را خوب میدانند. از یک سو باید به تعهدات خود در عرصهٔ بینالمللی بپردازم (همکاری با وبسایت و نشریه اسکایاند تلسکوپ و انجمنهای بینالمللی پاسفیک، آسمان تاریک، منجمان بدون مرز ، و سرپرستی پروژه (TWAN، از سوی دیگر در نقش سردبیر ماهنامهنجوم با دغدغههای شبانهروزی انتشار این نشریه و بهروز رسانی وبسایت آن همراه باشم. از یک سو به همکاری با مراکزی چون انجمن نجوم ایران، فرهنگستان زبان و مرکز نشر دانشگاهی مشغول باشم و از سوی دیگر به ایمیلهای سوال و درخواست راهنمایی از منجمان آماتور سراسر کشور پاسخ دهم. از یک سو به آموزش نیروهای تازه برای گسترش و ادامه این فعالیتها مشغول باشم و از سوی دیگر به تعهد خود در نوشتن کتابها و مقالههای نجومی عمل کنم.
تاکنون دربارهام به بیانصافی بارها گفتهاند و سکوت کردهام. روزی از استاد و دوست عزیزم محمد باقری شندیم که «بچههای شرور سنگ را به قطاری پرت میکنند که تند از کنار آنها میگذرد، قطاری ثابت و ازکارافتاده طبیعی است که کسی را تحریک نمیکند.» برای انجامدادن کارهایی که در دست داشتم مثل همه آنهایی که در این مرز و بوم کار میکنند، تلاش کردم، عرق ریختم و دانش آموختم. نه حق خود میدانم که پاداش بگیرم، قدردانی شوم یا قهرمان خوانده شوم. دلسپردن به نجوم به قدر کافی سیرابم میکند که به دنبال پاداش نباشم. اما چرا حرمتشکنی و ناسپاسی میشود؟ شاید وقتی هدف چنین رفتاری فقط خود من باشم با آن کنار بیایم اما وقتی هدف این دوروییها و تهمتهای بدون سند خودخواهی گروهی به بهای تخریب جامعهٔ زیبای نجوم کشورمان باشد چه؟ این سکوت بلندمدت نیز ظاهرا چندی است سبب اعتماد به نفس این افراد شده و در سایتهای اینترنتی و وبلاگهای خود، به نام نقد، طعنه میزنند و دشنام میدهند؛ آن هم درست در روزهایی که به سبب مسئولیتهای بینالمللی تازه و گرایش به بیشتر آموختن، سخت در حال انتقال یکایک مسئولیتها و تجارب خود - در مجله نجوم و انجمن نجوم ایران - به همکارانی توانا هستم و از سوی دیگر درگیر آموزش نسل جوانتر؛ همانطور که بزرگوارانی مانند توفیق حیدرزاده و شهاب صقری به من آموختند.
تهمت و افترا به نام نقد
در حالی که فرهنگ ما هنوز در حال آموختن کاربردهای بینظیر رسانهای تازه به نام اینترنت است، کمشماری نیز این فضا را مناسب ارضاء خودخواهی خود یافتهاند. نجوم ایران نیز به حدی از رشد رسیدهاست که مثالهایی از این موضوع پیدا شود. وبلاگی با نویسندگان بینام طی ماههای اخیر در پشت چهره تحلیل اوضاع جامعه نجوم ایران، به شایعه پراکنی و تهمتزدن میپردازد، با نویسندگانی ظاهرا جوان که متاسفانه کم اطلاع و در عین حال جویای ناماند، اما آنقدر شرافت و شجاعت نیاموختهاند که پای نوشته خود را، اگر باور دارند که واقعیت است، با نامی حقیقی امضا کنند.
نقد بزرگترین موهبت جامعه آزاد و یکی از فواید بزرگ اینترنت است. نقد را به راستی میستایم چون سبب رشد میشود. پیش از این نقد خیرخواهانه از سوی پیشکسوتان نجوم ایران و با پشتوانه دانش و تجربه آنها وجود داشته و به تکتک ما بسیار کمک کردهاست. اما این بار ظاهرا هدف خیرخواهی نیست. شاید این طور تصور شود که وبلاگی کممخاطب با نوشتههایی مغرضانه آسیبی به جایی نمیرساند، اما برای جامعه جوان و نوجوان نجوم آماتوری ایران این طور نیست، به خصوص وقتی چنین وبلاگی در کنار مجموعهای از فعالیتهای تخریبی جمعی از خدا بیخبر در نظر گرفتهشود که هیچ مسئولیتی در برابر گمراه کردن و بیانگیزه کردن نسل جوان علاقهمندان به نجوم در ایران حس نمیکنند.
نویسندگان این وبلاگ با نوشتاری زیرکانه مخاطبان جوان و حاشیه دوست خود را شناختهاند و به جای صحبت از علم، که ظاهرا از آن بویی نبردهاند، درست مانند نشریات زرد عمل میکنند، اخبار «تکاندهنده» واهی مینویسند و جرات برعهده گرفتن مسئولیت مطلب خود را نیز ندارند. نوشتههای بدون نام و تخریب افراد شناخته شده در نجوم ایران چنین آیندهای دارد: بیاعتمادی تکتک اعضای جامعه چند هزار نفری نجوم آماتوری ایران به یکدیگر و کاهش فعالیتهای گروهی. این یعنی افت تدریجی نجوم تازهشکفته شدهٔ ایران، آن هم پس از قرنها خاموشی. چنین تخریبی مسئولیت سنگینی در تاریخ نجوم ایران است که جمعی خودخواه برعهده گرفتهاند.
اما چند پاسخ به نویسندگان این انتقادها:
درباره رقابت مسیه ایران: ادعا شده است که رقابت مسیه ایران (رقابت سالانه رصد اجرام سماوی زیر آسمانی پرستاره که میان منجمان آماتور منتخب کشور برگزار میشود) با هدف اقتصادی بنده و برای سودجویی تنظیم شده و یکی از حامیان این برنامه، فروشگاه آسمان شب، تعیین میکند که چه افرادی برنده اعلام شوند و حتما به تصور ناپاک این گروه نادان، تمام داوران، شرکتکنندگان، پیشاهنگان، ناظران و مهمانان این برنامه نیز مبالغی دریافت میکنند که لب تر نکنند. ۲۰ داور، که از معتبرترین و شناختهشدهترین منجمان آماتور در سراسر کشورند، در این برنامه حضور داشتهاند و در صبحدم پس از رقابت، برندگان را داوران هر گروه معرفی میکنند. رصدگران منتخب برنامه نیز در رقابت امسال بهترینها بودند از همدان، مشهد، سعادتشهر فارس، قم، تهران، و ... این گفتههای ناحق توهینی است به حدود ۱۲۰ شرکتکننده این برنامه از ۳۰ شهر ایران. اغلب این افراد چند سال تلاش کردهاند تا تجارب و تواناییهای علمی-رصدی خود را در این برنامه ثابت کنند، و این گفتهها توهینی است به داوران، و پیشاهنگان گروه که صمیمانه وقت ارزشمند خود را اختیار میگذارند تا شب رصدی به یادماندنی فراهم شود. در ازای تلاش این دوستان حداقل میتوان این طور ناسپاسی نکرد. من اجازه چنین توهینی را به این جمع نمیدهم. آیا حتی یکی از بیش از ۱۰۰ شرکت کننده این رقابت، که تقریبا منتخبی از کل جامعه نجوم آماتوری در ایراناند، یا یکی از ۲۰ داور آن چنین تهمتی را درست میداند؟
انجمن نجوم ایران برای چنین برنامههایی وقت، هزینه و انرژی بسیاری میگذارد. برای هر رقابت مسیه یا رقابت رصدی صوفی (که از تابستان سال قبل آغاز شد) چند ماه مراحل ثبت نام، مصاحبه و پذیرش رصدگران، تعیین روشهای دقیقتر و علمیتر کردن رقابت، جستجوی حامیان، کسب مجوزهای مورد نیاز، تدارکات و برنامهریزی اجرایی طول میکشد و هر بار دستکم دو تا سه هزار نفرـ ساعت نیروی انسانی صرف میشود که اغلب به صورت داوطلبانه همکاری میکنند. در حالی که این رقابت در نگاه جامعه بینالمللی نجوم به رقابتی تحسین برانگیز و معرف نجوم ایران تبدیل شده است ظاهرا در کشور خودمان گروهی ناخرد را، که ناتوان در همکاری یا حتی شرکت در این رقابتاند، آزرده کرده است. پیداست که این گروه فقط حیات و وجود برنامهای را میطلبد که در آن مدیر و رییس خوانده شوند و چون ناتوان در اجرای چنین برنامهایاند، راهی جز تخریب نمییابند.
از آنجا که رویکرد تهمتها در این بخش به یکی از حامیان برنامه، موسسه علمی آسمان شب پارسه، است، لازم میدانم توضیح دهم. مدیر این موسسه بهرنگ امینتفرشی، برادر من است و متاسفانه بیش از آنکه بتوانم برای او برادری کنم، این خویشاوندی سبب چنین حرف و حدیثهایی برایش شده است. در حالی که حدود ۵ سال پیش در روزهای آغاز به کار این فروشگاه و موسسه، من و شماری از نجومپیشگان در تهران، به مدیر آن در شکلگیری و ایدهپردازی فعالیتها، کمکهای بسیاری کردیم، متاسفانه درگیریهای کاری در سه-چهار سال اخیر فرصتی برای ادامه همکاری جدی باقی نگذاشت. اما افتخار میکنم که تلاش همکاران این موسسه آنجا را به مرکزی پیشرو در نوع خود تبدیل کرده است که علاوه بر ارایه محصولات نجومی، به تولید محصولات آموزشی مورد نیاز در نجوم ایران میپردازد و از پژوهشهای علمی منجمان آماتور و برنامههای گوناگون نجومی در کشور حمایت میکند. پیداست که موسساتی با زمینه کاری مشابه، که قصد رقابت ناسالم داشتهباشند، به سادگی این رشد را تحمل نمیکنند.
درباره انجمن نجوم ایران: در جای دیگری نویسندگان این وبلاگ برپایه اطلاعات نادرست و به سبب ناآگاهی و خود بزرگبینی، به نهادهایی مانند سازمان فضایی ایران و طرح رصدخانه ملی ایران اتهام میزنند. این گروه و وبلاگنویس دیگری از نجومپیشگان شناختهشده، که از سر خودنمایی به هر بهانهای انگشت اتهام و انتقاد به شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران میزند، ادعا میکنند که در فعالیتهای شاخهآماتوری انجمن نجوم ایران بیعدالتی و سوء استفادههای مالی بیداد میکند. در این سالهایی که با انجمن در ارتباط بودم بقای فعالیتهای آن راهی بجز معجزه و فداکاری نداشت. آیا این گروه یکسره منتقد اهل زحمت کشیدن و بیادعا کار کردن برای جوانها و نوجوانهای تشنهٔ علم ایرانی هستند؟ این دوستان ناآگاه (یا آگاه مخرب) از چه سوء استفاده مالی صحبت میکنند؟ کل دریافتی مالی نهاد غیر دولتی (NGO) مانند انجمن نجوم ایران – چه در بخش حرفهای و چه آماتوری – که در سطح یک کشور فعالیت میکند، در سال اخیر به لطف نظام حمایتهای دولتی ما، ۶میلیون تومان بوده است! این مبلغ حتی برای اجاره دفتر این انجمن ملی و هزینههای روزانه آن کافی نیست چه رسد به پرداخت به همکاران آن.
اغلب فعالیتهای گوناگون انجمن با نیروی انسانی متخصص داوطلب و با عشق به نجوم و رشد علم در این کشور پیش میرود (چیزی که گروه منتقد ظاهرا از آن بیبهرهاند)؛ چنین روندی شامل بیشتر این فعالیتها میشود: کارهای دفتری و اداری و فعالیتهای حرفهای و دانشگاهی انجمن گرفته تا فعالیتهای گسترده آماتوری و ترویجی مانند برگزاری گردهمایی منجمان آماتور ایران، رقابتهای رصدی مسیه و صوفی، هماهنگی برگزاری روز نجوم در سراسر ایران، هماهنگی باشگاههای نجوم و برگزاری باشگاه نجوم تهران، برگزاری جشنوراه ساعت آفتابی، روز فضا، کارگاههای ملی نجوم آماتوری، و ... . هزینه ثبت نام شرکتکنندگان در کارگاهها و گردهماییها برای پوشش دادن هزینههای تدارکات، محل برگزاری و نیازهای هر برنامه به هیچ وجه کافی نیست و هر بار به سختی حامیانی جستجو میشوند تا به بقای این برنامهها کمک کنند؛ حامیانی چه در مراکز دولتی و چه خصوصی که به اهمیت رشد علم در این کشور باور دارند.
دوران عجیبی است. از یک سو هر روز در روزنامهها خبر اختلاسهای چند میلیارد تومانی، نابودی منابع طبیعی و آسیب به میراث ملیمان را میخوانیم و سکوت میکنیم. از سوی دیگر تمام توانمان را میگذاریم تا برای بودجه انجمن نجوم ایران، که در حدٌ پرداخت اجاره یک دفتر نیست، شایعهسازی کنیم. واقعا مشکل ما در این دوران بیش از آنکه دشمنی اقوام همسایه و کشورهای استعمارطلب باشد، این است که نمیتوانیم همدیگر را تحمل کنیم. نمیتوانیم رشد دیگری را ببینیم.
درباره ماهنامه نجوم: در ادعای دیگری آمده است که ماهنامه نجوم با انحصارطلبی گزارش گروههای نجومی کشور را سانسور میکند و اجازه نمیدهد میدان به گروههای دیگر داده شود. برای دوستانی که ماهیت یک نشریه را نمیدانند لازم است شرح دهم، که مجله نجوم یک گروه نجومی نیست و اعضای آن نیز به گروهی تعلق ندارند. فعالیتهای مجله در توسعه نجوم در ایران طی ۱۶ سال اخیر فکر میکنم به قدر کافی اهداف همکاران این نشریه را نشان داده باشد. حذف گزارش گروهها چه سودی برای مجلهای دارد که در سال ۱۳۷۵ و در زمانی که بخش آماتوری انجمن نجوم ایران فعال نبود، با آغاز ثبت گروههای نجومی، انتشار صفحه گروهها در مجله، و پشتیبانی علمی از آنها سبب توسعه چشمگیر شمار گروهها و انجمنهای نجوم در ایران شد. حتی اگر با بیانصافی دید بنده و همکاران این نشریه را صرفا توسعه اقتصادی بدانیم، این هدف نیز فقط با افزایش شمار مخاطبان مجله، یعنی افزایش گروههای نجوم و منجمان آماتور در ایران میسر میشود. از سوی دیگر افزایش کیفی فعالیتهای علمی این گروهها تضمین کننده مقالهها و گزارشهای مورد نیاز بخشی از مجله است. در این میان مجله بسته به زمان دریافت و کیفیت گزارشها مجاز است که در روند انتشار آنها تصمیم بگیرد. بدیهی است که در فشار کاری و کمبود نیروی انسانی متخصص و دشواریهای اقتصادی این نشریه، چاپ برخی مطالب به تاخیر بیفتد یا به ندرت فرصت انتشار پیدا نکند یا به علت گرفتاریهای روزمره دستاندرکاران اشتباهاتی در این کار رخ دهد. در هر نشریهعلمی بایگانی کامل گزارشها، مقالهها، و عکسهای رسیده برای استفاده آینده و کاربردهای پژوهشی باقی میماند و پیوسته منتخبی از مقالهها و خلاصهای از گزارشها منتشر میشود تا تنوع مطالب نشریه حفظ شود.
تهیه گزارش از شهرستانها کار ساده و کم هزینهای نیست. حدود دو سال پیش از سوی مجله تلاشی برای انتشار مقالههای معرفی نجوم در هر استان (به جای معرفی انفرادی گروهها و افراد فعال) آغاز شد. نوشتن این مقالهها به فرد یا جمعی از بهترینهای جامعه نجوم آماتوری در هر منطقه از ایران واگذار شد و طی این مدت دستکم با استانهای خراسان، اصفهان، فارس، یزد، سیستان و بلوچستان، گیلان، و خوزستان صحبت شد اما هنوز مقالهای برای شروع مجدد این بخش نرسیده است. فکر میکنم علاوه بر تلاش مجله نیاز است فعالان نجوم در هر منطقه نیز فرصت بیشتری برای معرفی فعالیتهای ستارهشناسی در منطقه خود بگذارند. به هر حال ماهنامه نجوم در این مدت در بخش اخبار داخلی و گزارشهای گوناگون پیوسته به معرفی این فعالیتها پرداخته است، که به نظر میرسد منتقدان فرصت نکردهاند که مجله را به دقت بخوانند و از سر انصاف نقد کنند. نقد بدون اشاره مستند و با ارایه پیشنهاد، فقط نوعی قر زدن است. بدون شک نقد با اشاره به موضوع دقیق (مثلا عنوان گزارش حذف یا اشتباه منتشر شده) اشاره به شماره مجله، شماره صفحه، و با ذکر نام منتقد، کمک بزرگی به پیشرفت مجله میکند. همکاران نجوم همواره از چنین نقدی استقبال میکنند و حتی آن را در صفحه نامههای مجله منتشر میکنند، اما نقدی توهین آمیز با دلی پرکینه، آن هم با چشمهای بسته و دهان باز، از فردی بینام و نشان که برای هویت خود نیز ارزشی قائل نیست، کمکی به این نشریه نمیکند جز اینکه سبب دلسردی شود.
در انتقاد دیگری آمده است که چرا ماهنامه نجوم سعی میکند خود را مطرح کند؟ واقعا نمیدانم که این چگونه سوالی است. هر نشریهای برای بقای خود به معرفی و افزایش شمار خوانندگان نیاز دارد. رشد مجله نجوم سبب رشد نجوم در ایران نیز میشود. پس چرا این گروه منتقد با آن مخالفاند. به خوبی میدانم که برای این جمع کمشمار توقف انتشار مجلهای که سکویی برای خودنماییهای آنها نیست بهتر از بودن آن است. من برعکس انتظار این گروه برای خاموشی مجله، از علاقهمندان به نجوم در ایران صمیمانه تقاضا میکنم با معرفی هر چه بیشتر این نشریه در جامعه سبب آشنایی بیشتر عمومی با آن و شتاب بیشتر رشد مخاطبان آن شوند.
درباره برنامه آسمان شب: این برنامه و تهیهکننده محترم آن، سیاوش صفاریانپور، را از تولد نخستین ایدههای شروع آن در دهه ۱۳۷۰ و از اولین شب برنامه در بهار۱۳۸۰ همراهی کردهام. به گواه بسیاری از نجومپیشگان ایران این برنامه نقش بزرگی در علاقه عمومی به نجوم در کشور داشته است. در کنار نقدهای سازنده افراد باتجربه و حمایت مردمی از این برنامه، بدیهی است که شهرت هر برنامهای نوک پیکان اتهامهای بیپایه را نیز به سوی خود میکشد. در حالی که برخی از چنین اتهامهایی در وبلاگی کممخاطب به قلم نویسندگانی بینام نوشته میشود، در جامعه نجوم ایران متاسفانه فردی وجود دارد که کمر همت بسته است تا نامههای پیاپیای با مضمون و نیتی عینا مشابه نوشتههای وبلاگ منتقد، به مسئولان صدا و سیما بفرستد و با ملاقاتهای پیدرپی با آنها، سعی کند یا به هر نحوی در این برنامه در مقابل دوربین قرار بگیرد یا ذهن مدیران آن سازمان را چنان مخدوش و بیاعتماد به جامعه نجوم کند که این برنامه برای همیشه متوقف شود. در این نامهها باز هم ادعا شده است که دستاندرکاران این برنامه به انحصارطلبی و سوء استفاده مشغولاند و در دولت عدالت و مهرورزی حق گروهی، منظور خود ایشان، خوردهشده است.
به جناب مسعود عتیقی، نویسنده این نامهها، که متاسفانه به خوبی میدانند هیچ کدام از دستاندرکاران این برنامه وقت و حوصله پیگیری قانونی تهمتهای واهی ایشان را نداشتهاند، پیشنهاد میکنم که به جای وقت گرانبهایی که برای پاشیدن بذر بیاعتمادی، تهمت زدن و تخریب دستاندرکاران برنامه تلویزیونی آسمان شب، فعالان شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران و نویسندگان ماهنامه نجوم میگذارند، فرصتی را به مطالعه و دانش آموختن و فراگیری منش انسانی اختصاص دهند، تا جایگاه شایستهتری را در جامعه نجوم ایران بیابند.
پایانی برای شروعی تازه
این سکوت چند ساله را یک بار برای همیشه شکستم زیراکه نگرانم. آنچه نوشتم دردلی بود با جامعهای که میتواند برگهای سبز درخت علم ایران باشد، اگر با اعتماد و همدلی زیباییهای آسمانشب و فعالیتهای علمی را جویا شود نه اینکه به سراغ بدخواهی و قدرتطلبی برود. باور کنید که ما برای نقشزدن آمدهایم نه برای گندزدن. آن هم در سرزمینی که مردم آن نقشهای بینظیر بر دار قالی، در معماری، در عرفان، در ادبیات، و در تاریخ علم زدهاند. راهی بهتر از این نیست که
خیرخواهی را جانشین خودخواهی کنیم،
کار و تلاش بیادعا را جایگزین تخریب و خودنمایی کنیم،
علمجویی و آموختن را جانشین حاشیه کنیم،
و دوستی را جایگزین دشمنی کنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
بابک امینتفرشی، متولد ۱۳۵۷، نویسنده علمی است که در کنار این کار به نجوم آماتوری، ترویج و تدریس نجوم، و عکاسی از طبیعت و آسمانشب نیز میپردازد. او فعالیتهای نجومی خود را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرد و از سال ۱۳۷۵ در دوران دانشجویی خود با گرایش به روزنامهنگاری علمی به تحریریه ماهنامه نجوم پیوست. از سال ۱۳۷۷ ویراستار ارشد و از سال ۱۳۸۴ سردبیر ماهنامه است. تا کنون بیش از ۱۰۰ مقاله از او درباره نجوم و فضا به فارسی و تعدادی به زبان انگلیسی، و چند کتاب ترجمه یا ویراسته شده او منتشر شده است. دیگر نقشهای او: عضوهیئت دبیران شاخهآماتوری انجمن نجوم ایران، موسس و دبیر رقابت مسیه ایران در هفت دوره، عضو موسس انجمن بینالمللی منجمان بدونمرز، کارشناس و مشاور برنامههای علمی تلویزیونی و رادیویی (کارشناس برنامه آسمانشب از سال ۱۳۸۰) ، مدرس رصدخانه زعفرانیه تهران از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵، موسس وبسایت ماهنامه نجوم در سال ۱۳۷۹، عضو شورای واژه گزینی نجوم در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، همکار گروه علم فرهنگ فارسی مرکز نشر دانشگاهی، همکار انتشارات علمی فرهنگی در ترجمه، تالیف و ویرایش کتابهای نجوم و فضا، مستندساز و رصدگر گرفتهای خورشیدی (گرفتهای 1374 و 1378 در ایران، 1380 در افریقا، 1382 در قطب جنوب، 1384در آمازون-آمریکای مرکزی، مهر 1384 در اسپانیا، و 1385 در ترکیه)، عضو تحریریه ماهنامه دانشگر تا سال ۱۳۸۴، نویسنده ماهنامه زمان ۱۳۷۶- ۱۳۷۹، نماینده انجمن بینالمللی آسمان تاریک، ارائه سخنرانیهای گوناگون درباره نجوم در داخل و خارج از کشور، و ارائه چندین نمایشگاه عکس گروهی از آسمان شب به صورت سالانه در ایران و چند کشور دیگر.