براي چندين دهه اين سئوال جدال بين مكانيك كوانتمي و فرضيه نسبيت عام انيشتين را شكل داده بود. مكانيك كوانتمي بر اين موضوع اصرار دارد كه اطلاعات موجود در حالات كوانتمي حفظ مي شوند. بدين معني كه نه فقط كلمات كتاب بلكه شرح كامل تمامي اتمها و ذرات حفظ مي گردد. بنابراين ، با نگاه به هر سامانه اي ، حالت وجودي گذشته آن را مي توان بصورت نظري تصور كرد.
بنظر مي رسد كه اينشتين عنوان مي كرد كه اطلاعات مي تواند نابود شود. هر چيزي كه به درون سياهچاله سقوط كند محكوم به فنا است زيرا بر اساس نسبيت عام به يك "تكينگي" در فضا- زمان مواجه مي شود. در محيط تكينگي گرانش بينهايت است و در نتيجه تمامي ساختارها نابود مي شوند.
مي توان تكينگي را لبه كيهان در نظر گرفت ، بنابراين هر چيزي كه با آن برخورد كند ديگر وجود ندارد. آبهي آشتكار فيزيكدان نظري از دانشگاه دولتي پنسيلوانيا مي گويد" فضا-زمان نسبيت عام در محيط تكينگي به آخر خط مي رسد و ديگر وجود ندارد."
در دهه 1970 استفان هاوكينگ عنوان كرد كه سياهچاله ها "نشت" مي كنند.
اما در اواخر دهه 1990 ، اين نظريه هاوكينگ به دليل اينكه با مكانيك كوانتمي دچار مشكل شد طرفداران خود را از دست داد.
نظريه اي كه بتازگي توسط آشتيكار و همكاران وي مطرح شد مي گويد كه فضا زمان بزرگتر از آن چيزي است كه تصور مي شد و بنابراين جائي براي ظهور مجدد اطلاعات وجود دارد.
آشتكار مي گويد" اينكه بنظر مي رسد اطلاعات از بين مي رود فقط به اين دليل است كه ما به بخش محدودي از فضا-زمان واقعي مكانيك كوانتمي نگاه مي كرديم. زمانيكه گرانش كوانتومي را در نظر مي گيريم ، آنگاه فضا-زمان بسيار بزرگتر مي شود و بنابراين در آينده اي دور و در آن سوي آنچه كه قبلا انتهاي فضا-زمان تصور مي شد جائي براي ظهور مجدد اطلاعات وجود خواهد داشت.
آشتكار بر اين باور است كه فضا-زمان زنجيروار نيست بلكه از اجزا تشكيل دهنده انفرادي ساخته شده است. وي مي گويد كه فضا-زمان مانند يك ساختار است كه اگر چه پيوسته بنظر مي آيد اما از رشته هاي انفرادي تشكيل شده است.
نوري كه از نزديك يك سياهچاله عبور مي كند آنچنان به شدت خم مي شود كه منجر به از بين رفتن آن مي شود و ديگر هرگز مشاهده نمي شود. اين واپيچش در شالوده فضا-زمان اگر چه به سختي قابل درك است اما اساس ايده هاي عجيب ديگري مانند سفر در زمان است. شخصي كه قصد دارد به يك بعد ديگر برود ، فقط مي بايد درون يك واقعيت كه به شدت خم شده و تكينگي نام دارد وارد شود تا بدون آسيب در بعد ديگر ظاهر شود.
در نهايت ، سياهچاله طي فرايند تابش هاوكينگ بخار مي شود و اطلاعات دوباره ظهور مي كنند. بطور فرضي ، با جمع آوري و آناليز اين تابش ، احتمالا مي توان اطلاعاتي را كه به درون سياهچاله سقوط كرده را مشخص كرد و حتي شايد بتوان هر كتابي كه به درون سياهچاله فرو رفته را بازخواني كرد.
آشتكار مي گويد" اگر ما جزئيات گرانش كوانتومي را بدانيم ، مي توانيم بطور نظري نمايش را به عقب برگردانيم و دقيقا بگوئيم كه سياهچاله چگونه شكل گرفته است. "
اما عملا چند مشكل وجود دارد. تابش هاوكينگ آنقدر ضعيف است كه تبخير يك سياهچاله با يك اندازه متوسط زمان بينهايت زيادي بطول مي انجامد، شايد طولاني تر از عمر فعلي كيهان. و اگر چه اصولا اطلاعات موجود هستند اما از رمز خارج كردن آن بطور غير قابل تصوري پيچيده خواهد بود.