آنها در این مقاله این موضوع را به طور جدی مطرح کردند که اگر در نقاط دیگر کیهان موجودات هوشمندی وجود داشته باشند و مجهز به تجهیزاتی همانند آنچه ما دراختیار داریم ٬ خواهند توانست سیگنالهای رادیویی ما را دریافت کنند و یا اگر پیامی مخابره کرده باشند بی شک می توان از راه بسیار دور سیگنالهای رادیویی آنها را دریافت و تقویت کرد. این ارتباط بسیار دور رادیویی از نظر آنها محتمل دانسته شد.
|
رادیو تلسکوپ ٨٥ فوتی رصدخانه ملی در گرین بنگ |
در سال ۱۹۵۹ پروژه ( ازما) آغاز شد یک پروژه استراق سمع ٬ گام بلندی که جهت تفکر انسان دهه ۶۰ را تغییر داد. فرانک دریک با رادیو تلسکوپ ٨٥ فوتی رصدخانه ملی در گرین بنگ به دو ستاره نزدیک چشم دوخت ٬ ستارگانی که از جهاتی به خورشید شباهت داشتند و این موضوع موجب شده بود تا دریک آن دو ستاره را مورد برسی قرار دهد. براستی از نظر دریک این دو ستاره تائوستی و اپسیلون اریدانی دو نمونه بسیار ایده آل بودند هر چند او تلاش بسیار کرد اما هیچ سیگنالی دریافت نشد. این پایان کار نبود. تلاشهای دریک آغازگر راهی براستی دشوار بود. تلاشهای دریک - کوکونی - ماریسون و ساگان باعث تولد ستی شد. ساگان نیز چون دریک فعالیت های متعددی را دنبال کرد . او در طرح ستی و متا فعالیت های چشم گیری داشت. ساگان یکی از دانشمندان سرسخت ناسا بود که متاسفانه در ١٩٩٦ درگذشت او یکی از پیشگامان اکتشافات فضایی بدون سرنشین سفینه های وایکینگ بود . بدون تردید نمی توان داستان تماس را فراموش کرد که ساگان نویسنده آن بود داستانی که نشان می دهد اگر روزی بشر موفق به کشف پیامی از فضا شود چگونه حوادثی ممکن است در حاشیه این کشف بزرگ به وقوع بپیوندد. ساگان همچون استنلی میلر و هارولد یوری که در آزمایشگاه موفق شده بودند از ترکیبات اولیه ای چون هیدروژن ٬ بخار آب ٬ متان ٬ و آمونیاک باتخلیه الکتریکی اسید آمینه درست کنند ٬ توانست با روش بهتری اسید آمینه ٬ فروکتوز و گلوکز بسازد. تقریبا درابتدای کار ازما بود که دریک به اشتباه نخستین پیام را دریافت کرد که البته از یک هواپیمای نظامی دریافت می شد! از این دست حوادث در ستی بسیار اتفاق افتاده است که معروف ترین آن تماس در دانشگاه اوهایو بود. دررصد خانه اوهایو ستی به مدت ۲۲ سال به مرحله اجرا گذاشته شد. در ۱۹۷۷ دانشمندان درآنجا سیگنالی آشکار سازی کردند که کاملا مصنوعی بود و این دیگر هواپیمای جاسوسی نبود. این حادثه بعدها به رویداد WOW مشهور شد. درطی این مدت یعنی از شروع کار ستی تا بحال صدها سیگنال مشکوک دریافت شده است که هیچ کدام مورد تایید قرار نگرقته اند. اما بدون تردید از این دست سیگنالها ی رادیویی دانشمندان را به مراتب آماده کرده است زیرا که آنها بهتر از پیش نحوه برخورد خود را برسی کرده اند تا شاید روزی با اعصابی آرامتردرصدد پاسخ برآیند. براستی احتمال وجود هوشمندان فرازمینی چقدر است ؟ پاسخ این سوال با معادله معروف فرانک دریک قابل درک است. البته بیشتر متغیر های این معادله بر اساس حدس و گمان است با این حال با وارد کردن مقادیر می توان به تصویر جالبی دست یافت. معادله از این قرار است:
N = R x S x P x E x L x I x C x V
این معادله شامل عوامل کیهانی ٬ زیستی و فن آوری است . عامل نخست نشان دهنده وجود ستارگانی است دارای سیاراتی که امکان پیدایش حیات در آنها وجود دارد.
درمعادله R تعداد ستارگانی است که در کهکشان ما در هر سال شکل گرفته اند.
S قسمتی از این ستارگان را شامل می شود که از نوع خورشید هستند.
P تعدادی از این ستارگان است که دارای سیاره هستند.
E تعداد سیاراتی است که در فاصله دوری از ستاره مادر قرار گرفته اند که شرایط لازم برای شکل گیری حیات را دارند.
عوامل زیستی دو متغیر زیر را شامل می شوند:
L تعدادی از سیاراتی است که در آنها حیات به وجود می آید.
I تعدادی از این سیارات را شامل می شود که در آن هوش شکل می گیرد.
در انتها به دو عامل فن آوری می رسیم:
C تعدادی از گونه های حیات هوشمند را شامل می شود که فن آوری برقراری ارتباط با تمدن های دیگر را دارند.
و آخرین متغیر V بیانگر عمر مرحله ارتباط به سال را نشان می دهد.
این عوامل به طوری ساده نشان می دهند که چند درصد احتمال وجود دارد که ستی به هدف برخورد کند .اگر به درستی و تا حد امکان مقادیر را درمعادله وارد کنیم به تصویری نسبتا روشن دست خواهیم یافت. در این معادله ما به درستی می توانیم ارزش R را مشخص کنیم این امر با مقایسه بین خورشید و دیگر ستارگان محدودیتی ایجاد نمی کند ولی ما نمی توانیم به درستی در مورد وجود سیارات فراخورشیدی مقدار درستی وارد کنیم با توجه به این که فن آوری مشاهده سیارات فراخورشیدی نو ظهور است ما هنوز با قطعیت نمی توانیم ارزش آن را تعیین کنیم و باید در انتظار تلسکوپ های پیشرفته تر از آنچه حال در اختیار داریم باشیم.
در مورد L به دلیل سریع شکل گرفتن حیات در زمین احتمالا باید مقدار ١ را وارد کنیم. اما در مورد دیگر سیارات واین که هوش در آنها شکل گرفته است این مقدار ارزش درستی نخواهد داشت و بی شک ارزش I را نمی توان تعیین کرد.
C در معادله احتمالا ١ است اما ارزش V را نمی توان تعیین کرد. در مورد تمدن ما این مقدار نزدیک به ٤ دهه وجود داشته و ادامه نیز خواهد داشت حتی اگر دست اندرکاران ستی از ادامه کار منصرف شوند بقدری فرستنده در اختیار داشتیم و داریم که جایگاه ما را در کیهان مشخص کرده و یا خواهد کرد! بی شک اگر تمدنی در نزدیکی ما وجود داشته باشد آنها سالها است که از وجود ما مطلع شده اند . در انتها نتیجه میگیریم که N مقدار امیدوار کننده ای نخواهد بود شاید ما تنها نمونه در کهکشان باشیم. اگر خوش بین باشیم شاید در حدود ٢٠٠ یا کمی بیشتر تمدن در کهکشان وجود داشته باشند . ستی حتی به یک نمونه هم امیدوار است و شاید ٢٠٠تمدن براستی توقع زیادی باشد.
|
کارل ساگان |
فرانک دریک |
با این اوصاف شاید سوال کنید چه لزومی به ادامه کار است؟ در ادامه به این پاسخ خواهیم رسید. در واقع دانشمندان ستی عوامل بازدارنده بسیاری را در کنار خود احساس می کنند اما با این حال با اراده ای سترگ به جستجو ادامه می دهند.عوامل مخرب و بازدارنده بسیاری وجود دارند و اگر سیگنالی نیز به اشتباه پیام موجودات ماوراء زمینی تلقی شودنمی توان آنها راملامت کرد ٬ این اشتباه با این همه عوامل نا امید کننده قابل توجیه است.چگونه اندیشمندان سخت کوش و پرتلاش ستی با امیدی بسیار باید سوزنی را در بین کوهی از کاه بیابند! براستی باید دستانشان را فشرد و بر آنها درود فرستاد.
ستی پیش از این که کار خود را آغاز کند استاندارد خاصی برای خود قائل شد که بر اساس دلایل علمی تجربی توجیه پذیرند. پیش شرط این بود که نخست مشخص کنند روی چه فرکانسی باید تلسکوپ را تنظیم کنند. آنها باید روی باند مشخصی کار را آغاز می کردند که به دور از پارازیت ها و عوامل مخرب دیگری قرار می گرفت. چه عوامل مخربی می توانند روی سیگنال مورد نظر که نمی دانیم روی چه باندی قراردارد تاثیر بگذارند؟ این سوال را درواقع دوستان کوچک فضایی نیز از خود پرسیده اند زیرا باید محدوده ای را که تا حدودی عاری از پارازیت است انتخاب کنند.ما باید محدوده ای که عوامل طبیعی روی آن فرکانس از خود موج رادیویی گسیل می کنند را شناسایی کنیم که کار چندان سختی نیست. در این مورد نخست تابش زمینه کیهانی است که از از انفجار بزرگ بر جای مانده است که به وسیله دو دانشمند آزمایشگاه بل رابرت ویلسون و آرنو پنزیاس به طور اتفاقی در ١٩٦٥ کشف شد. این تابش ریزموج k ٧/٢ که در سرتاسر کیهان به طور یکسان پخش شده است چندان چشم گیر نیست اما به هر روی اجتناب ناپذیر است و نیزعوامل دیگرهمچون سحابی ها کهکشانهای رادیویی ٬ تپ اخترها ٬ ابر نواخترها که در طول موجهای متری و بلندتر از خود امواج رادیویی گسیل می کنند ستی را با چالشی جدی مواجه کرده اند. پس نتیجه می گیریم در طول موجهای بلند آسمان بسیار شلوغ می شود اما این به آن معنی نیست که می توان روی طول موج کوتاهتر کار کرد که به عکس طول موجهای کوتاهتر از یک سانتی متر تاثیر مخربی خواهند داشت. آری نتیجه گیری شما درست است
باید بین این دو باندی مناسب را برگزید. در این میان امواج رادیویی دسی متری مناسب ترین محدوده برای مشاهده است. این محدوده بین ٣ تا ٣٠ سانتی متر روی فرکانس های بین ١٠ تا یک گیگاهرتز مناسب ترین ناحیه برای دریافت سیگنال است که پنجره ستی نام گرفته است .
درست در همین محدوده تابش ٢١سانتی متری ئیدروژن خنثی که از نواحی HI از ابرهای گازی کهکشان گسیل می شوند به چشم می خورد. تصور نکنید که موج مورد نظر ستی با موج ٢١ سانتی متری تداخل خواهد کرد که به راحتی می توان موج ٢١ سانتی متری ساطع شده از ئیدروژن خنثی را که از فضایی دور قابل تفکیک است با موج حامل پیام تمیز داد. البته احتمال دارد دوستانمان در آن سوی کهکشان که در منظومه ستاره ای خود به سر می برند بخواهند شاید طول موجی کوتاه یا بلند تر از محدوده ستی را گزینش کنند. اما اگرهم با طول موج ٢١ سانتی متری پیامی را مخابره کنند تمیز دادن آن با نوسانهای اتفاقی ابرهای ئیدروژن خنثی کار چندان مشکلی نخواهد بود. فرکانس ٤٢٠٤٠٥٧٥١٧٨٦/١ مگاهرتز با طول موج ١٠٦١١٤٠/٢١ سانتی متری از نظرستی حتی می تواند به عنوان استانداردی برای برقراری ارتباط میان ستاره ای بین تمدن ها در نظر گرفته شود و شاید هم ارتباط میان کهکشانی !
نخست باید منابع نزدیک را مورد برسی قرار داد . امواج از میان گازو غبار کهکشان نیز قابل تفکیک اند البته موضوع تضعیف انرژی موج ارسال شده که از میان گازوغبار می گذرد اجتناب ناپذیر است در نتیجه طول موج آن قطعا بلند تر خواهد شد. با در نظر گرفتن این موضوع می توان درس بزرگی را آموخت و آن اینکه اگر ما نیز بخواهیم پیامی ارسال کنیم باید تمام جوانب را در نظر بگیریم و از انرژی و باند مناسب استفاده کنیم . شاید بشود از چندین باند استفاده کرد به عنوان مثال پیام های مهم باندهای عریض تر و پیام های صرفا راهنما از باندهای کم عرض . در نظر بگیرید که موجودات ماوراء زمینی نیز از چندین باند استفاده کنند و جزئیات پیام را در باندی عریض تر ارسال کنند. این نیز دلیلی است که ستی از ابزارهایی سود می جوید که باندهای بیشتری را پوشش می دهد ٬ ضمنا می توان با اطمینان بیشتر و صرف وقت کمتر این جستجو را ادامه داد. هر چه باند بیشتری را پوشش دهیم تجزیه و تحلیل آن نیز مشکل ترخواهد بود و باید از تجهیزات گران قیمتی بیش از آن چه در تصویرمی بینید استفاده کنیم!
آری کار به این سادگی ها نیست! چرا که ما باید در میان انبوهی از صداهای آزاردهنده که در این محدوده قابل تفکیک اند پیام دوستان ماوراء زمینی را استخراج کنیم. این عمل بدون ابزراهای هوشمند غیر ممکن است از این روی برای تفکیک و برسی هر چه بهتر ٬ سیگنال دریافتی باید به چندین باند تقسیم شود تا هر باند به طور جداگانه اما هم زمان با کامپیوتر مورد برسی قرار گیرند. با این کار می توان ارزش هر داده را مشخص کرد و دامنه را در خروجی مشاهده نمود . هر چه پروسسورهای قوی تری در اختیار داشته باشیم این برسی سریعتر و مطمئن تر خواهد بود. کامپیوتر بهتر پول بیشتر می خواهد . البته به همان نسبت که فن آوری پیش می رود بودجه ها نسبتا کاهش خواهد یافت و سیستمها کوچکتر و قدرتمند تر خواهند شد. در این جا است که الکترونیک و فن آوری ساخت پردازنده و حافظه ها می توانند نقش تعیین کننده ای داشته باشند. محدوده ای که به آن اشاره شد یعنی پنجره ستی شامل صد هزار میلیون کانال می شود که براستی فعلا با این تکنولوژی پوشش کل آن مقدور نیست. اما بی شک در آینده ستی بانده های بیشتری را تحت پوشش قرار خواهد داد و نهایتا تمامی این محدوده زیر پوشش ستی قرار خواهد گرفت. اکنون که ستی می تواند به طورهمزمان ده ها هزا کانال راپوشش دهد با این حال بررسی انبوهی داده کار بسیارمشکلی است از این روی هم اکنون بسیاری از علاقه مندان افق این هدف بزرگ را روشن تر از پیش می دانند و این است که حتی این پژوهش و جستجوی براستی دامنه دار از پشت کامپیوترهای خانگی دنبال می شود ٬ سیگنالهای دریافتی هم اکنون که این مقاله از نظرتان می گذرد از مرز دسترسی عمومی فراتر رفته است و علاقه مندان بسیاری در انتظار دریافت نخستین سیگنالهای تقویت شده هستند٬ بسته هایی که از سروراصلی به سمت انبوهی گیرنده کوچک خانگی روانه می شود. شاید روزی پیامی در بسته های کوچک به سمت خانه شما روانه شود ٬ آن روز نه تنها روز بزرگی برایتان خواهد بود که بشریت را تحت تاثیر و زندگی زمینی مان را دگرگون خواهد کرد. براستی چرا چنین پیامی درون مایه ای شگفت انگیز دارد؟ هرچند اگر پیامی بسیار کوتاه یا تک سوت باشد؟ به پرواز در آیید و فراتر از یک فرد را تصور کنید ٬ فردی که بسته کوچکی از سیگنال مورد نظر را دریافت می کند. به گروهی از افراد توجه کنید ٬ جامعه ای را در نظر بگیرید که حساسیت فوق العاده ای نشان میدهند وکوچکترین سیگنال را به اشتراک می گذارند. هر گروه کار خاصی انجام می دهد. فراتر می رویم و زمین را قطبی کوچک در فضای پهناور در نظر می گیریم قطبی که سیگنالی را دریافت می کند و آن را پس از تجزیه و تحلیل در اختیار دوستان فرازمینی می گذارد.
گروهی از قطبهای محلی را تصور کنید٬ گروه محلی ما و گروه صورت فلکی اریون در کهکشان. نگاه کنید که چگونه هر گروه به فورانی از نیروهای تفکر و منطق تبدیل می شود . شما داده هایی را از اطراف جمع آوری می کنید و در اختیار کهکشانهای محلی در گروه محلی می گذارید و آنها نیز داده ها را به نزدیک ترین خوشه ویرگو ارسال میکنند. شما داده ها را به اشتراک می گذارید ٬ نظریات و هرگونه داده ای. شما داده های یکدیگر را مقایسه می کنید به مانند قطعه ای الکترونیکی در فیبر مدار چاپی. شبکه ای را تصور کنید که یکدیگر را تغذیه می کنند. هر قطب قطب دیگر و الی آخر...ابر خوشه هایی از کهکشانها را تصور کنید بیلیونها بیلیون قطب تفکر و منطق که یکدیگر را سیراب می کنند چنین نیرویی پایان پذیر نیست. اگر تمدن ما از میان برود شبکه به مانند اینترنت به کار خود ادامه خواهد داد شاید دانش زمینی تاثیر گذارترین داده برای دوستان فرازمینی باشد در این صورت دانش بشر جایی در شبکه محفوظ خواهد ماند. برای قشر کوته فکر دشوار است که چنین شبکه ای را تصور کنند اما می توانند با آن مغز کوچکشان که حتی به درد ساندویج هم نمی خورد بپذیرند که یوفوها زمین را به کمپی برای تعطیلات تابستانی تبدیل کرده اند. برای آنها ساده تر آن است که بپذیرند موجودات ماوراء زمینی برخلاف آنچه می توان تصور کرد فاقد منطق و ادب خاص خود هستند و بی شک موجوداتی پرخاشگر و ستیزه جویند. همچنان که می دانیم نمایش جنگ دنیاها اثر اج جی . ولز که از شبکه رادیویی محلی پخش شد منعکس کننده این گونه طرز تفکر انسان شناسانه است زیرا آنچه بیشتر می دانیم این است که ما خود عاملی خطرناکتر از موجودات ماورء زمینی هستیم .
اهمیت تماس در اشتراک گذاشتن دانسته های تجربی موجودات هوشمند است . در ابتدا کریستف کلمب راه را پیمود و چه دشوار٬ سپس با دانسته ها و تجربیات خود انبوهی از فاتحان را روانه آمریکا نمود و ما نیز این راه دشوار را خواهیم پیمود اما هدف صرف تسخیر کل فضا نیست. ما با زبان جهان سخن خواهیم گفت و زبان جهان زبانی محلی نیست یا زبانی که به گروه خاصی از انسانها تعلق داشته باشد. دراین مورد که انسان با چه سبکی سخن خواهد گفت مشکلی وجود ندارد اما زبان جهان یعنی کلید مناسب برای برقرار کردن رابطه مناسب بدون تردید باید با خویشتن داری همراه باشد. هدف صرف تسخیر انبوهی از دانسته های فرازمینی است و بس. منتقدان خواهند گفت چگونه دانش فرازمینی مشکلات انسانها را حل خواهد کرد اگر براستی چنین پتانسیلی را داشته باشند؟ براستی آنچه ما دریافت خواهیم کرد الگویی خواهد بود برای پرورش و ساخت فرهنگی نو که باب میل ما انسانها است. شاید نتوانیم میخ بجویم اما دیوارها را محکم می کنیم و سازه هایی منطبق با شرایط زندگی خویش خلق می کنیم. فرهنگهای فرازمینی در واقع به کار ما نخواهند آمد اما راه را نشانمان خواهند داد. زمانی فرا خواهد رسید که انسان نیازخواهد داشت الگوهای جدیدی برای زندگی خود طراحی کند. او الگوهای اجتماعی دیگر فرهنگها را بررسی خواهد کرد و نیاز به پیشرفت درست مثل گذشته راه شناخت دوباره ما خواهد بود. آنچه ما از نیاکانمان به ارث برده ایم به دوستان فرازمینی پیشکش خواهیم کرد. درک این موضوع چگونه ممکن است ؟ ما از توانایی های زمینی بیش از پیش استفاده خواهیم کرد اما ما در انبوهی از این اطلاعت نیز غرق خواهیم شد. این داده ها محرک هایی خواهند بود برای پیشرفت مضاعف بشر. به مرور نیاز بشر را ساخت ٬ چنین پرشی نه در اتمها رخ داد و نه در سلولها اما به مرور بر آنها تاثیر گذاشت بطوری که این فرایند هوشمند شدن انسان آن هم در این سطح هر زیست شناسی را شگفت زده میکند اما در اصل شگفتی این اندیشمندان بی مورد است زیرا همین محرک های طبیعی "هومو ساپینس ها" را تبدیل به موجودات هوشمند کردند.
جان کلام تماس یک فیلم یا داستان تخیلی نیست. تماس هدفی است که اهمیت ویژه ای برای بقای مان خواهد داشت. آن روز که واقعیت زندگی زمینی بر ما آشکار شد و دانستیم که ما حتی در مقابل خود دیواری بتنی بنا کرده ایم ٬ مرزی بین انسانها کشیده ایم و به دلایلی
نژادپرستانه یکدیگر را ملامت می کنیم ٬ و جنگ را تنها راه حل برای رسیدن به آنچه می خواهیم می پسندیم ٬ برایمان روز بزرگی خواهد بود آن روز ما به اعمال خود خواهیم گریست ٬ آن روز روز بیداری است روزی که با تاسف بسیارخواهیم فهمید چگونه ارزش های هم نوعان خود را زیر پا لگد مال کرده ایم. ما انسانها در واقع بیدار شده ایم اما سالها است تظاهر به خواب می کنیم و هیچ واکنشی در مقابل این رفتارهای غیر انسانی نشان نمی دهیم! روز مرگی وقتی برای اندیشیدن به عدالت را نمی دهد ما همگی در روزمرگی گم شده ایم ٬ ما همگان در روزمرگی به خواب رفته ایم!
ارزشهای انسانی زمانی بی ارزش شد که جاه طلبی بشردیواری بی معنا میان آن کشید و انسانها را از یکدیگر دور کرد. آنها بنا به عقایدشان در طی قرون و اعصار طبقه بندی شدندو از یکدیگر جدا افتاده و به عناوین مختلف حقوق طبیعی خود را از دست دادند. آیا براستی خصیصه اصلی انسانها قدرت طلبی و خشونت است؟ انسانی که حقوق طبیعی همنوعان خود را به بدترین شکل بی ارزش می کنند ؟
پیشینه ما انسانها در طی قرون و اعصار براستی چشمگیر و آموختنی نیست هر چند انسانهایی نیز میزیسته اند که اکنون الگویی برای بشریت هستند . اگر آینده در سدد پاسخ بر آید باید چکیده ای از اصول را مطرح کند که در میان همه پذیرفته شده و مشروعیت یافته است.کوروش بنیان گذار راستین حقوق بشر است ٬ بی شک روزی متن اعلامیه حقوق بشر را برای دوستان فرازمینی خواهیم خواند . با این کار ما دست کم از آنچه در میان انسانها اموری انسانی و صلحطلبانه تلقی می شود برای دوستان فرازمینی خواهیم گفت خواه از گقته ما پند گیرند یا که در سدد جنگ برآیند ٬ جنگ میان ستاره ای!
آن روز که بشر با پیامی مواجه شود این حق همه انسانها است که از محتوای پیام مطلع شوند و اگر روزی درصدد پاسخ برآییم این بشریت است که پاسخ خواهد داد ٬ اما کدام بشر ؟! با جو حاکم در زمین فعلا امکان پاسخگویی را نخواهیم داشت . ما با خود اختلاف داریم و این یک اختلاف قبیله ای است ٬ اختلاف در نوع پاسخ به دوستان فرازمینی نیست . تا زمانی که دوستی بین ملل محقق نشود هرگونه پاسخی فاقد ارزش است.انسانها دست کم در این که بر روی زمین می زیند باید اتفاق نظر داشته باشند . باید بپذیریم که نخست زمین اهمیت دارد ٬ اگر زمینی نباشد ما هم نخواهیم بود. ما زمین را آن چونان آلوده کرده ایم که باید سالها تلاش کنیم تا آنچه از بین برده ایم را دوباره از نوبنا کنیم . لایه اوزون را به شدت تخریب کرده ایم ٬ بطوری که هر روز به آلایند های اتمسفر اضاقه می شود رفته رفته در میان شهر تنفس مشکل تر خواهد شد . انسانها همیشه در حال کوچند و از این سو به آنسو می رودند آنها بدون وسیله های نقلیه و ابزار هایی آلوده کننده موجوداتی تنبل هستند. ما گونه های مختلفی از جانداران را نابود کرده ایم ٬ جنگلها را سوزانده ایم ٬ ما موجودات تنبل ٬ زمین را به سمت مغاکی عمیق کشانده ایم ٬ آینده امیدوار کننده نیست!
این موجود چگونه می تواند به ارزشهای موجودات دیگر احترام بگذارد؟ پاسخ ما انسانهای جاه طلب به همسایگان فرازمینی چه خواهد بود؟ یا فراترآیا ما در نخستین برخورد نزدیک از نوع سوم برآنها خواهیم تاخت یا آنها شب براستی خوشی را با میهمان نوازی ما خواهند گذراند؟ با چنین پیشینه ای براستی پاسخ زمان خواهد بود . چه کسی می داند ما چگونه انسانهایی دست کم بهتر از امروز خواهیم بود؟ شاید آنروز که تماسی برقرار شود !
منبع: http://www.planetary.org/html/UPDATES/seti/history/History00.htm