تبلیغات
چرا سی پی اچ و ویژگیهایش
ارسال در: 1384/12/13-00:00
ویژگیهای یک نظریه خوب علمی
 
 
 
 ترجمه: حسين نجفى زاده
 
يك نظريه خوب يا يك ايده خوب اگر درست باشد، همواره وسيع تر و غنى تر از آن چيزى است كه حتى بنيانگذار آن ايده ممكن است در زمان خويش تصور كند. درباره يك نظريه دقيقاً براساس اين نوع پيشرفت ها قضاوت مى شود، هنگامى كه هر لحظه واقعيت هاى بيشتر و بيشترى به دامن آن مى افتند، حتى اگر در ابتدا قابل پيش بينى نباشد كه اين همه بار دهد.  ژاك لوسين مونو (J.monod) ( ۱۹۱۰_۱۹۷۶)
 
با چنین نگرشی به نظریه های علمی رایج بخوبی مشخص می شود که نظریه های تکامل داروین، مکانیک کوانتوم و نسبیت را می توان به عنوان نظریه های بسیار خوب و موفق علمی دانست. هر سه نظریه های یاد شده توسط طرفدارانشان سیر تکاملی خوبی را را پشت سر گذاشتند
 
به برداشت ژاك لوسين مونو، آنچه همواره كاملاً ديده نشده آن است كه در واقع نظريه انتخابى تكامل،  از آنچه خود داروين مى دانست يا دريافته بود، محتواى پيش بينانه غنى ترى دارد.  منظور از ?محتواى غنى تر? آن است كه وقتى نظريه تكامل انتخابى تدوين شده، آن طور كه داروين در سال ۱۸۵۹ اين كار را كرد، بايد پيامد هاى خاصى به دنبال داشته باشد، حتى اگر واضع آن نظريه یعنی مورد داروين،  اين پيامد ها را نديده باشد (كه در روزگار او به سختى امكان داشت). اين پيامد ها گاهى از خود نظريه انتخابى يا حتى خود زيست شناسى نيز فراتر مى روند.
يكى از قابل توجه ترين مثال ها مباحثه مشهور ميان لردكلوين و داروين است، مباحثه اى كه داروين گمان مى كرد در آن شكست خورده است. داروين به خوبى از اين واقعيت آگاه بود كه اگر قرار است نظريه اش پذيرفتنى باشد لازم است گستره پهناورى از زمان در اختيار تكامل باشد تا موجودات زنده پديد آيند و او از صدها ميليون سال سخن مى گفت، البته بدون آنكه قادر باشد به هيچ رقم دقيقى اشاره كند.
كلوين هم که يكى از بزرگ ترين فيزيكدانان زمان خويش، بزرگ ترين ترموديناميك دان در تمام ادوار، و هم مردى عميقاًً مذهبى بود (كه احتمالاً بر موضع گيرى او بى تاثير نبوده است)، با محاسباتش ثابت كرد كه عمر منظومه شمسى نمى تواند از حدود ۲۵ ميليون سال تجاوز كند. اين مقدار به وضوح براى داروين كافى نبود و او را واداشت كه تقريباً از ساير تفسيرهای تكامل عقب نشينى كند. كلوين اگرچه بسيار مذهبى بود اما يكى از دانشمندان بزرگ قرن نوزدهم انگلستان بود و به عنوان مدلى از انرژى خورشيد يك تل هيزم را در نظر داشت.
او هيچ گزينه ديگرى نداشت و با محاسبه اتلاف انرژى از يك تل ذغال به اندازه خورشيد، توانست نتيجه بگيرد كه غيرممكن است كه فرض كنيم خورشيد مى تواند بيش از بيست و پنج ميليون سال عمر كند كه تازه براى يك توده زغال برآورد نسبتاً خوبى است. البته اكنون مى دانيم كه او اشتباه مى كرد و انرژى خورشيد از انرژى هسته اى حاصل مى شود، در واقع از گداخت هسته اى، چنانكه مى توان گفت كه كشف انرژى هسته اى، يا گداخت، يا در حقيقت كشف معادله مشهور اينشتين كه ماده را به انرژى مربوط مى كند، تلويحاً در نظريه انتخابى تكامل داروين گنجانده شده بود. خارق العاده است اما واقعيت دارد.
پيشرفت ژنتيك مولكولى يا زيست شناسى مولكولى، در واقع نظريه تكامل را فوق العاده پربار ساخته و بسيارى از نكات نهفته در آن را آشكار كرده است. زيست شناسى مولكولى در مفهوم تكامل، انقلابى پديد نياورده، بلكه در عوض آن را هم دقيق تر و هم محكم تر ساخته است. در توصيف هايش نظريه اى محكم تر است، از اين نظر كه حرف هاى بيشترى براى گفتن دارد و به اين ترتيب نسبت به معيار ابطال پذيرى پوپر خيلى حساس تر مى شود. 
داروین دانشمندى با شيوه اى نو در تبيين زيست شناسى سر برآورد و يك نسل بعد دانشمند ديگرى به نام آلبرت اینشتین با شيوه اى نو در تبيين فيزيك سر برآورد.
 تا پيش از اينشتين تمام نظريه هاى فيزيكى آزموده شده و تاييد شده، ?قانون? ناميده مى شد: قوانين سه گانه نيوتن در حركت،  قوانين گرانش و قوانين ترموديناميك و... هنگامى كه اينشتين از راه رسيد نشان داد كه نيوتن ناقص است. اشتباه نه، بلكه ناقص زيرا فقط زيرمجموعه اى از واقعيت را توصيف مى  كند. اينشتين نشان داد كه براى تبيين اين واقعيت درك عميق ترى لازم است. در اين لحظه فيزيكدانان  دست از ?قانون? ناميدن چيزها برداشتند. در قرن بيستم هيچ ?قانونى? در فيزيك وضع نشد. نظريه كوانتوم داريم، نظريه نسبيت و... كافى است نگاهى به كتاب ها بيندازيد تا ببينيد كه همه از اصطلاح ?نظريه? استفاده مى كنند. اين به معناى رسيدن به يك شناخت است كه كسى كه بعد از شما مى آيد ممكن است به دركى عميق تر از پديده دست يابد. اما ?عميق تر? به اين معنا نيست كه كار شما ديگر اعتبار ندارد بلكه صرفاً يعنى آنكه گستره وسيع ترى از شناخت در انتظار شما است كه آنچه شما مى دانيد در دل آن جاى مى گيرد. مانند نمودار كلاسيك و قديمى ون است: جهان نيوتن اينجا است در يك دايره و اكنون جهان اينشتين در دايره اى بزرگتر كه نيوتن را در برمى گيرد و هنگامى كه معادلات اينشتين را در گرانش و سرعت پايين در نظر بگيريد فرقى با معادلات نيوتن ندارد. در اين شرايط همه آن معادلات فرو كاسته شده و به شكل معادلات نيوتن درمى آيند. از آنجا كه معادلات نيوتن جواب مى دهند، در شرايطى كه ثابت شده درست هستند، ناگهان از كار نمى افتند. به عبارت ديگر به خاكستر ننشسته اند بلكه هنوز صحيح و سالم آنجا هستند. به همين خاطر اكنون مى دانيم كه نسبيت عام ناقص است چرا كه با مكانيك كوانتوم پيوند نخورده است. آنها ازدواج نكرده اند و با هم صحبت نمى كنند. ما اكنون هم اين را مى دانيم. از اين رو برآنيم كه هنوز دايره بزرگترى نيز هست كه مكانيك كوانتوم و نسبيت عام را دربر خواهد گرفت و اين چيزى است كه متخصصان نظريه ریسمانها در پى آنند. همين است كه به آنها انگيزه مى دهد و از روى هوس نيست
بعد از تكميل نسبيت عام، اينشتين به اين مسئله پرداخت كه معادله هايى كه نوشته چه چيزى براى كل جهان يا كيهان پيش بينى مى كنند. فرض هايى بسيار معقول و كلى براى كل كيهان كرد. مثلاً اينكه كيهان در مقياس هاى بزرگ نه مركز مرجحى دارد نه امتداد. مرجحى معادله ها را حل كرد و در كمال تعجب ديد كه حل ايستا ندارند: يا جهان در حال بزرگ شدن است يا در حال كوچك شدن، در گذشته اى متناهى از يك نقطه آغاز شده و ممكن است در آينده اى متناهى به يك نقطه بينجامد! از اين حل خوشش نيامد. دستى در معادله هايش برد. جمله اى به آنها افزود. در اين جمله ثابتى ظاهر مى شود كه آن را ثابت كيهان شناختى نامگذارى كرد. اگر اين ثابت كه آن را با لاندا نشان مى دهند، صفر باشد، معادله ها مى شوند همان معادله هاى قبلى اگر لاندا مثبت باشد، جلوى انبساط عالم گرفته مى شود و اگر لاندا منفى باشد، جهان به نحو فزاينده اى منبسط مى شود. چند سال بعد ادوين هابل منجم آمريكايى انبساط جهان را كشف كرد! پس از آن اينشتين گفت اين افزودن جمله كيهان شناختى به معادله هايش بزرگ ترين اشتباه زندگى اش بوده. امروز يك نظريه بسيار موفق براى كيهان شناخت داريم موسوم به مدل استاندارد كيهان شناخت. و يكى از سنگ هاى اصلى اين بناى بسيار عظيم و زيبا نسبيت عام است
هميشه وقتى سخن از اينشتين به ميان مى آيد، ذهن ها متوجه نظريه نسبيت و پيامدهاى انقلابى آن در فيزيك مى شود. اما كمتر كسى اين نكته را به خاطر مى آورد كه اينشتين همانطور كه در اولين انقلاب علمى قرن بيستم يعنى نظريه نسبيت سهيم بود، در انقلاب ديگر يعنى فيزيك كوانتومى نيز نقش بسزايى داشت. حتى جايزه نوبل هم به خاطر مقاله ?اثر فوتوالكتريك? كه تاييدى بر كوانتومى بودن نور بود، به او اهدا شد. اما بازى سرنوشت آنگونه شكل گرفت كه يكى از بزرگترين حاميان مكانيك كوانتومى، منتقد تراز اول آن نيز باشد. واكنش اينشتين نسبت به مكانيك كوانتومى و مباحثات او با فيزيكدانان بانى نظريه كوانتوم به ويژه نيلز بور. هدف توصيفی است كه در تاريخ كوانتوم  اتفاق افتاده است.
اگر عنی سازی یک نظریه را توسط دیگران، و نه بانی آن نظریه نشان خوبی آن نظریه بگیریم، مکانیک کوانتوم دارای چنین ویژگی ممتازی است.
هرچند ماکس پلانک بنیان گذار مکانیک کوانتوم است، اما فيزيكدانان بسیاری نظیر نيلز بور، ورنر هايزنبرگ، اروين شرودينگر و... آلبرت اينشتين از جمله فيزيكدانانی هستند که در تکمیل مکانیک کوانتوم نقش شایان توجهی ایفا کردند. ماكس بورن يك فرمول بندى آمارى از مكانيك كوانتومى منتشر كرد و  هايزنبرگ هم اصل عدم قطعيت (uncertainty principle) خود را مطرح كرد. نيلز بور نيز براساس اين دستاوردها تعبير معرفت شناختى خود را از مكانيك كوانتومى پيشنهاد كرد كه در ضمن آن ايده مكمليت (complementarity) را نيز معرفى مى كرد. همه اين موارد دلايلى كافى بودند كه اينشتين با بور و  هايزنبرگ به بحث بنشيند.
اينشتين به هيچ وجه نمى توانست زير بار يك چنين تعبيرى برود. او فيزيكدانى بود كه همواره به دنبال كشف طبيعت بود و يك چنين نظريه اى با اين نتايج عجيب و غيرشهودى او را راضى نمى كرد. اينشتين به رئاليسم اعتقاد داشت و نمى توانست بپذيرد كه مشاهده كننده واقعيت يك پديده فيزيكى را تعيين مى كند. او معتقد بود كه فيزيكدان ها به ايده آليسمى از نوع باركلى روى آورده اند كه آنها را سرمست كرده است و از هدف اصلى علم و همچنين فيزيك دور شده اند. به همين دليل بود كه به شدت در مقابل نظريات بور و  هايزنبرگ موضع گيرى كرد.  هايزنبرگ در خاطرات خود مى نويسد: ? اينشتين آزمايش فكرى جديدى كه گمان مى كرد اصل عدم قطعيت را رد مى كند، مطرح مى كرد. پس از بحث هاى بسيار در طول روز، بور به اينشتين ثابت مى كرد كه آن آزمايش هم نمى تواند اصل عدم قطعيت را خدشه دار كند. اينشتين كمى ناراحت مى شد، اما بزودی با يك آزمايش فكرى ديگر كه پيچيده تر از آزمايش قبلى بود، از راه مى رسيد. سرانجام پاول اهرنفست فيزيكدان هلندى كه دوست اينشتين بود گفت: من به جاى تو خجالت مى كشم، استدلال هاى تو در برابر مكانيك كوانتومى شبيه استدلال هايى است كه مخالفانت در برابر نظريه نسبيت مى آورند.? اينشتين با اين آزمايش هاى فكرى مى خواست وجود ناسازگارى در مكانيك كوانتومى را نشان دهد تا بتواند آن را رد كند، اما موفق نشد. او هميشه مى گفت نمى تواند قبول كند كه خدا شير يا خط  بازى مى كند. او معتقد بود اگر خدا مى خواست تاس بازى كند اين كار را به طور كامل انجام مى داد و در آن صورت ما ديگر مجبور نبوديم به دنبال قوانين طبيعت بگرديم، چرا كه ديگر قانونى نمى توانست وجود داشته باشد. جواب بور به تمامى اين جملات نغز اين بود كه: ما هم وظيفه نداريم براى خدا در اداره كردن جهان تعيين تكليف كنيم. به اين ترتيب بور می توانست از سازگارى منطقى تعبير كپنهاگى دفاع كند. و سرانجام اينشتين ناقص بودن مكانيك كوانتومى را نشان دهد. اما ناقص بودن یک نظریه را نمی توان دلیل خوب نبودن آن دانست، کما اینکه نسبیت و مکانیک کلاسیک نیز ناقص هستند.
 
منابع:

 

 
 هیگز بوزون
Higgs Boson
 
ذرات چگونه جرم کسب می کنند؟ 
 
 
چکیده
در دهه های اخیر فیزیکدانان یک مدل تحت عنوان مدل استاندارد ارائه کردند تا یک چوب بست نظری برای فهم ذرات بنیادی و نیروهای طبیعت فراهم  آورند. مهمترین ذره در این مدل، یک ذره ی فرضی موجود در همه ی میدانهای کوانتومی است که نشان می دهد سایر ذرات چگونه جرم به دست می آورند. این میدان، میدان هیگز
Higgs field
خوانده می شود. نتیجه ی منطقی دوگانگی موج - ذره این است که همه ی میدانهای کوانتومی دارای یک ذره ی بنیادی باشند که با میدان در آمیخته است. این ذره که با همه ی میدانها در آمیخته و موجب کسب جرم توسط سایر ذرات می شود، هگز بوزون
 
Higgs boson
نامیده می شود
 
 رابطه ی جرم - انرژی و میدانها
رابطه ی جرم - انرژی آنچنان که اینشتین در نسبیت ارائه کرده است، جرم یک ذره/جسم تابع سرعت آن است بطوریکه
 
 
 
شواهد تجربی این رابطه را تایید می کند. الکترون را در یک میدان مغناطیسی شتاب می دهند تا سرعت آن افزایش یابد. سپس جرم و سرعت آن را اندازه می گیرند. نمودار زیر نتیجه ی این آزمایش است
 
 
 
با افزایش سرعت الکترون در یک میدان مغناطیسی، جرم آن نیز افزایش می یابد
 
 سئوال این است که از نظر فیزیکی، چگونه بطور نظری می توان این فرایند را توضیح داد؟ با کاهش سرعت الکترون، جرم آن نیز کاهش می یابد. بنابراین هر نظریه ای که به توضیح این پدیده بپردازد، الزاماً بایستی شامل همه ی پدیده هایی گردد که مشمول تغییر سرعت می شوند. شتاب گرفتن یک ذره ی باردار در یک میدان الکتریکی یا مغناطیسی، سقوط اجسام در یک میدان گرانشی...همه را باید توضیح دهد و این کاری است که نظریه سی. پی. اچ. انجام داده است. لازم به ذکر است که اولین بار پیتر هیگز بحث ذرات هگز بوزون را مطرح کرد و صورت تکامل یافته ی آن نظریه ی سی. پی. اچ. است. بنابر نظریه هگز، همه میدان ها شامل ذراتی هستند که موجب کسب جرم توسط ذرات می شود. از نقطه نظر هیگر، هیگز بوزون هیچ انرژی ای ندارد، اما در نظریه سی. پی. اچ. این ذرات دارای جرم، سرعت و لختی دورانی و در نتیجه دارای انرژی هستد
 
هگز بوزون
Higgs Boson
چگونه ذرات جرم پیدا می کنند؟
 
می دانیم همه ذرات تشکیل دهنده ی ماده، الکترون. پروتون و نوترون دارای جرم هستند. اما ما نمی دانیم که چگونه این ذرات دارای جرم می شوند. چرا این ذرات دارای جرم هستند؟
ما نمی توانیم ادعا کنیم که اجزاء سازنده ی ماده را می شناسیم، بدون آنکه جواب رضایت بخشی برای این سئوال داشته باشیم
 
پتر هگز
Peter Higg
مدلی دارد که بخوبی نشان می دهد چگونه جرم این ذرات بصورتی پیچیده و تصاعدی ایجاد می شود. وی با یک ذره شروع کرد که تنها جرم دارد، همچنین بار، که می توان آن را از خلاء تمیز داد
 ما می توانیم آنرا
H
بنامیم که با سایر ذرات دارای کنش است. برای مثال اگر
H
نزدیک یک الکترون باشد، در آنجا یک نیرو بین آن دو هست و
H
مربوط به کلاس ذراتی است که بوزون نامیده می شوند. جدول 1
 
 
 Name
Spin
Electric
charge
Mass
Observed?
Graviton
2
0
0
Not yet
Photon
1
0
0
Yes
Gluon
1
0
0
Indirectly
W+
1
+1
80 GeV
Yes
W-
1
-1
80 GeV
Yes
Z0
1
0
91 GeV
Yes
Higgs
0
0
> 78 GeV
Not yet
جدول یک
 
در مکانیک کوانتوم آفرینش و واپاشی ذرات بنیادی با استفاده از روابط ریاضی توضیح داده می شود و در شتاب دهنده ها نیز مشاهده می شوند
 
 
 
 
 
در این آزمایشها ذرات با ویژگی های نقطه ای خود در میدانها ایجاد می شوند و در فضا-زمان پخش می گردند
 
 
Peter Higgs
 هیگز در دهه ی 1960 متوجه شد که اگر پارامتری در معادلات میدان را با ذره ی
H
در آمیزد، بدین طریق برای کمترین انرژی میدان( فضای تهی) یک میدان غیر صفر خواهیم داشت
این بسیار جالب است که میدان در خلاء غیر صفر است. اما نتیجه ی آن چنین شد که تمام ذراتی که می توانند با
H
کنش داشته باشند، می توانند جرم کسب کنند
همچنین روابط ریاضی موجود نحوه ی کسب جرم توسط تمام ذراتی را که با
H
در کنش هستند، بیان می کند
یک تصویر که با ریاضی هماهنگی دارد نشان می دهد که فضای تهی، شامل یک ذره ی
است و خودش انرژی ندارد
ذرات دیگر در کنش با این ذره ی بدون انرژی، از
zero-energy H particles
جرم کسب می کنند
جرم ( یا لختی یا مقاومت در مقابل تغییر حرکت) یک ذره، از ذرات هیگز به دست می آید
آزمایش های زیر نمونه ای است از تلاش مراکز تحقیقاتی برای شناخت و توضیح هیگز بوزون
 
 
 
 
در آزمایشگاه فرمی اندازه گیری های جدید در مورد جرم تاپ کوارک به نتایج تقریبی در باره ی جرم
Higgs boson
رسیدند
 
تحقیقات برای آشکار سازی هیگز
ذرات پروتون و پادپروتون توسط آهنربايي بسيار قوي به صورت باريكه هایي شتاب مي گيرند و با هم برخورد مي كنند. در اين فرايند، علاوه بر ذراتي كه آنها را مي شناسيم، ممكن است ذرات جديدي توليد شود كه براساس نظريات موجود انتظارشان را داشته ايم. البته در مراحل بعدي مي توانيم خواص اين ذرات، جرم يا بار الكتريكي آنها را اندازه گيري كنيم

انرژي به وجود آمده از اين عمل مي تواند باعث توليد مواد جديد و ذرات بنيادي باشد كه يا ما آنها را مي شناسيم و از وجودشان آگاه هستيم و يا مي توانيم به دنبال ذرات جديدي باشيم كه شايد وجود داشته باشند. زیرا نظريه هاي مختلف موجود احتمال وجود ذرات بنيادي مختلف را نشان مي دهند. اين ذرات را مي توان با تصادم اين دو ذره پروتون و نوترون به وجود آورد و تلاش كرد تا آنها را كشف، جرمشان را اندازه گيري و اگر داراي بار مغناطيسي باشند آنها را نيز اندازه گيري كرد

شتابگر
L.H.C
 ، كه بزرگترين شتابگر دنيا محسوب مي شود در مركز تحقيقات هسته اي اروپا، در حال ساخت است. هدف از ساخت اين شتابگر عظيم، كشف يك ذره بنيادي به نام "هيگز" است كه فيزيكدانان ذرات بنيادي آن را پيشگويي كردند. تمامي ذرات بنيادي ديگر، از جمله كوارك ها، از اين ذره به وجود آمده است

براي كشف اين ذره بايد شرايطي نظير ابتداي آفرينش عالم در آزمايشگاه به وجود آورد. درواقع در اين شتابگر پروتونها به حدي شتاب مي گيرند، كه انرژي كافي براي فراهم آوردن اين شرايط را به دست آورند. سپس در محل آشكارسازي به نام سي.ام.اس
C.M.S
با يكديگر برخورد مي كنند و مي شكنند تا ذره "هيگز" به وجود آيد
 
ايران در سرن

ايران در ژوئن 2001 رسما به عضويت اين پروژه درآمد و از همان زمان در ساخت تجهيزات آشكار سازها مشاركت كرد. در چارچوب قرارداد همكاري، ايران مشاركت در آزمايش سي.ام.اس را پذيرفت.بر اين اساس، ايران مسئوليت ساخت ميز بسيار بزرگي را كه قرار است آشكارسازها بر آن نصب شوند را پذيرفت
 
ادامه را در سايت CPH مطالعه نماييد
منبع :CPH http://cph-theory.persiangig.com
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:

Copyright © 2001-2019 Parssky.com All Rights Reserved 

اسپانسرها :   اسپانسرها :  تایم لپس timelapse اسلایدر عکاسی فیلمبرداری  عکاسی صنعتی طولانی عکاسی رشد پروژه برج خنک کننده فایبر گلاس عکاسی نجومی تلسکوپ دوربین دوچشمی تجهیزات نجوم فروش عکس پارس ویو Parsview.ir   عکس با کیفیت وضعیت آب و هوای ایران  تهویه ایران .بانک عکس و وکتور فروش عکس . طرح و وکتور فروش دوربین دوچشمی

طراحی سایت با آسمان پارس

با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید