نامیده می شود . جهش ها بدون هیچ رونوشت یا دستوری به وقوع می پیوندند وچیزی که بتوان آن را یک حالت از پیش تعیین شده نامید وجود ندارد زیرا در فیزیک کوانتومی با ذراتی که آینده شان به درستی معلوم نیست روبه رو هستیم وتنها آمار است که مقادیری ( تقریبی ) به دست می دهند.
مندل معتقد بود که عناصر وراثتی در طی نسلها ثابت بوده و تغییری در آن حاصل نمی شود اما دوریس با برسی به این نتیجه رسید که نه تنها تغییرات کوچکی در ماده ژنتیکی می تواند رخ دهد بلکه می تواند ساختار زنتیکی موجود زنده را دست خوش تغییرات چشمگیری کند که منجر به دگرگونی موجود زنده خواهد شد. اغلب جهش ها در نتیجه تغییر در یک جفت باز و جایگزینی جفت باز بوسیله جفت باز دیگر ، و یا با دوبرابر شدن یا حذف شدن جفت آنها به وجود می آیند(نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که هر تغییری در ژن موجب تغییر در رمز نحواهد بود) به این گونه موتاسیون ها یا جهش ها، موتاسیون های نقطه ای گفته می شود. سه ویژگی مهم جهش عبارتند از :
أ- ایجاد تغیرات دائمی در گونه ، نعداد یا ترکیب ماده نوکلئو تیدی.
ب- ایجاد تغییراتی که وقوع آنها بر اساس اطلاعات ماده ژنتیکی برنامه ریزی نشده باشند.
ت- وقوع تغییرات غیر عادی و نادر.
علل بسیاری موجب جهش می شوند که به ترتیب می توان عوامل شیمیایی (که در اینجا به اختصار می توان به گاز خردل اشاره کرد) و فیزیکی را نام برد. عوامل فیزیکی عبارت تند از: امواج الکترومغناطیسی بین طول موج های ٠١/٠ تا ١٠ Aآنگستروم پرتوهایی چون X و گاما ، پرتوهای β و نوترونها ، شوکهای حرارتی ، برودتی و بی وزنی که موجب تغیرات در ماده ژنتیکی می شوند.
از این دست پرتوها به دو دسته با شدت های متفاوت به پرتوهای یونساز و غیر یونساز تفکیک می شوند. تقریبا تمام پرتوهای نام برده منهای پرتوی UV ماوراء بنفش پرتوهایی یونساز هستند که موجب عمل یونیزاسیون در ماده ژنتیکی می شوند.
هر آنچه قرار است روی دهد در واقع در همین رشته نردبان بلند و مارپیچی رخ خواهد داد. هر چه ( دز ) پرتوهای یونساز بالاتر باشد درصد جهش ها یا ظهور نا هنجاری ها در آن محدوده ( نه نقطه مورد نظر ) بیشتر خواهند بود. توضیح این مسئله ساده است : تصور کنید سیلی از ذرات بسیار پرانرژی چون پروتونها در اثر واپاشی اورانیوم در یک انفجار اتمی به سمت شما روانه شود ! پیش بینی این که چه جهشی رخ خواهد داد ممکن نیست چون نمی توان تعیین کرد که کدام الکترون از مدار خارج خواهد شد. همانطور که اشاره شد هرچه دز بیشتر باشد درصد جهش بالاتر خواهد بود ٬ این موضوع به تاثیر بیولوژیکی نسبی معروف است. تاثیر بیولوژیکی نسبی در پرتوهای ایکس به مراتب کمتر از نوترونهای سریع یا در پرتوهای گاما است. تاثیر بیولوژیکی تابعی از انتقال خطی انرژی پخش شده در واحد طول است. برای جدا ساختن یک الکترون در مدار بیرونی اتم کمترین انرژی لازم برابر است با ارگ یا کالری . در شرایط استاندارد برای تعیین مقدار یونها در اثر تابش واحدی به نام رونتگن ( R )در محاسبه به کار می آید و آن واحد جفت یون در هر سانتی متر مکعب هوای خشک در دمای صفر درجه و فشار ٧٦ میلی متر جیوه است. واحد دیگری نیز وجود دارد که کل تابش جذب شده در بافت موجود زنده را اندازه گیری می کند که راد ( rad ) نامیده می شود.
در تصویر الف با تابش UV ماوراء بنفش به دی ان آ ، باز T و باز C به هم متصل می شوند و همانند تصویر ب به اصطلاح تشکیل باز دایمری می دهند که اغلب از نوع تیمین دایمری هستند.این خود یک تغییر اساسی در الگو محسوب می شود. دایمر ها باعث ایجاد برآمدگی در رشته دی ان آ و موجب از هم پاشیدن پیونده های بین مولکولهای تیمین در دایمر و آدنین های مکمل و در نهایت موجب اختلال در همانند سازی می شوند. در این جا است که جهش روی می دهد و تاثیر آن اگر ویران کننده باشد باعث مرگ موجود زنده خواهد شد واگر نه در طی سالها با تغییر خاصی که در مولکول وراثتی ایجاد شده است و آدرس ها دگرگون شده است ریخت موجود زنده دگرگون خواهد شد. تصور کنید میلیون ها سال پیش فوران گامایی در نزدیکی خورشید موجب چنین تغییراتی در ساختار مولکولی موجودات زنده شده باشد .
رده بندی جانداران ٬ مراحل تکاملی و تاریخی
در اینجا با توجه به گوناگونی و فراوانی گونه های متفاوت جانداران مجال آن نخواهد بود که مفصل به طبقه جانداران و دسته بندی و مراحل تکاملی آن ها و دیگر رخدادهای طبیعی نگاهی کنیم.این هدف اصلی مقاله نیست ٬ اما مختصرا سودمند خواهد بود.
دانش رده بندی جانداران و تبیین مراحل تکاملی در طول زمان دست خوش تغییرات چشم گیری بوده است و در این میان می توان به تحول چشم گیر آن از ارسطو تا لینه ٬ ژرژ گاوییر ٬ جیمز هاتن ٬ لامارک و داروین اشاره کرد.ارسطو گیاهان را بر حسب این که علفی ٬ بوته ای ٬ یا درختی باشند و جانوران را بر حسب زیستگاهشان : خاکی ٬ آبی ٬ هوایی تفکیک کرده بود.دیگر فیلسوفان نیز جانداران رابر حسب سودمند بودن و یا زیان آور بودنشان تقسیم بندی کرده بودند هر چند که می توان گفت به چه اندازه این دو رده بندی نتایج شان از یکدیگر متفاوت بودند.
لینه نیز در سده هجدهم سیستم رده بندی خود رابر پایه دو فرض استوار کرد.نخست این که هر گونه از جانداران نشان دهنده نمونه ای از طبیعت است و افراد تشکیل دهنده آن گونه الزاما با این استاندارد مقایسه شوند.و بالاخره دومین فرض نیز از این قرار بود که گونه ها در طبیعت تغییر ناپذیر اند.نباید خدمات فراوان این دانشمند در خصوص جمع آوری و نامگذاری گونه ها ی گیاهی و جانوری را از نظر دور داشت .او سیستم دونامی را برای نامگذاری جاندارن برگزید و تکمیل کرد و دیگر خدماتی که به سبب آن او را پدر علم طبقه بندی می دانیم.اما در کل می توان گفت که چهار نوع رده بندی وجود دارد.
أ- رده بندی مصنوعی که صرف نظر از اهمیت ویژگیهای جانداران ٬ که بر حسب یک یا چند صفت انتخابی صورت می پذیرد.
ب- رده بندی طبیعی بر خلاف رده بندی مصنوعی ٬ ویژه گیهای موجودات زنده ارزشهای متفاوتی دارند.که برای تفکیک گروه های بزرگ به ویژه گیهای مهم و با ثبات توجه میشود و در گروه های کوچک نیز به ویژه گیهای کم اهمیت و بی ثبات تاکید میشود.
ت- رده بندی فیلوژنتیک یا تبار شناسی
ث- رده بندی بیو سیستماتیک یا زی سازگان شناختی
ژرژ کاوییر آناتومیست فرانسوی در خصوص طبقه های مختلف جانوری بر این نظر بود که جانوران تابع رخدادهای طبیعی زمانشان میباشند و از مشاهده فسیلها نتیجه گرفته بود که الگوی مناسبی برای بررسی تاریخ حیات به دست می دهند.این الگو را که نشان دهنده صورت های مختلفی از فسیلها است می توان به لایه های مختلفی تفکیک کرد که روی هم انباشته شده اند و رابطه تنگاتنگی با دوران زمین شناختی دارند.به این ترتیب حوادثی که در دل تاریخ رخ داده اند چون طوفان و دوره هایی که با خشکی بسیاری همراه بوده اند منجر به مرگ گونه های متفاوت شده اند(دوره تاریخی کاتاستروفیسم).
جیمز هاتن نیز بر این نظر بود که تغییرات ایجاده شده به صورت تدیجی روی داده اند به این شکل که تغییراتی که به چشم می خورند حاصل انباشته شدن تغییرات مداوم اما آهسته می باشند.به دنبال این نظریه بود که چارلز لایل با تعمیم نظریه تدریجی بودن نظریه خود را تحت عنوان (یونی فرمیتاریانیسم) ارائه داد.این نظریه نیز بر این پافشاری می کند که مراحل ژئولوژیکی بسیار به آرامی و یکنواخت و در طول تاریخ متعادل شده است.
در سال ١٨٠٩ لامارک متصدی بخش جانوران بی مهره موزه تاریخ طبیعی پاریس تئوری تکامل خود را منتشر ساخت.وی بر این نظر بود که با مقایسه گونه های فعلی و گونه های فسیلی می توان به این نتیجه رسید که روند دگرگونی تاریخی از گونه های ابتدایی به سمت گونه های پیچیده تر ادامه یافته و موجود زنده با کامل شدن سازگاری بهتری با محیط پیدا کرده است و سازگاری های جدید با تغییرات محیطی شکل می گیرند. داروین نیز تکامل موجودات زنده را در رویارویی با محیط و قدرت مطرح کرده است. در زیست شناسی تکامل٬ به تغییر حیات از ابتدای پیدایش تا گونه های امروزی اطلاق می شود. این بحث ها به طور جدی با چاپ کتاب داروین " پیدایش گونه ها " آغاز شد.
داروین اظهار داشت که موجودات زنده از یک نقطه انشعاب یافته اند و گونه های جدید به طور ( خود بخودی ) به وجود نیامده اند که فرآورده گونه های پیشین و ابتدایی بوده اند. وی بر این اساس معتقد بود که اکثر موجودات زنده که بر زمین می زیسته اند از بین رفته اند و ما گونه ای هستیم که از دسته های گوناگونی انشعاب یافته ایم. در کتاب پیدایش گونه ها داروین نظریات خود را بدین شکل طبقه بندی کرد که بر پایه تاثیر محیط بر موجودات و تنوع ارثی بود:
أ. افراد هر جامعه با هم در بسیاری صفات متفاوت هستند حتی اجداد خود.
ب. تفاوت های بالا وراثتی هستند.
ت. افراد جامعه نتایجی را موجب می شوند که نسبت به محیط مقاومت پیدا می کنند.
ث. افرادی که به محیط سازگاری بیشتری پیدا کنند نسبت به دیگر افراد نتایج بهتری تولید می کنند و بقایشان بیش از دیگر افراد تضمین می شود.
همانطور که اشاره شد محیط ، افراد شایسته را گزینش می کند و افرادی که عدم کارآیی شان به بوته آزمایش گذاشته شد به مرور نسلشان منقزض میشود.
ظهور بهترین گونه ها که توانستند خود را با محیط سازگار کنند در اثر همین توانایی و استفاده از قدرت بود که منجر به دگرگونی نوع پیشرفته تر شبه انسان شد. در پیدایش گونه ها زمین بستری بوده که در دگرگونی آن نقش چشم گیری داشته است.
خصوصیت و ویژگی حیات چیست؟
همه چیز را با هر کم و کاستی گفتیم اما یک چیز را نگفتیم و آن این است که موجود زنده با همه پیچیدگی اش از چه فیزیکی پیروی می کند و آیا قوانین فیزیک را نقض می کند ؟
ابتدا باید در یک جمله برای پاسخ به سوال دوم گفت که موجود زنده از آنچه گفتیم معلوم است که فیزیک را زیر پا نمی گذارد و شیمی کربنی بر پایه فیزیک استوار است اما این همه داستان نیست که به عنوان مثال برای ساختن یک ساختمان تنها مصالح آن لازم است! در واقع مجموعه رفتار ها چه شیمیایی و چه نا معلوم یا ناشناخته خارج از قوانین فیزیک رخ نمی دهند.با این حال چگونه است که نمی توان مرزی میان موجود زنده و غیر زنده به طور مشخص قائل شد. چرا تعریف موجود زنده در چهار چوب فیزیک امروزی چنین سخت قرار می گیرد؟ چرا نمی توان گفت موجود زنده چیست؟
بیایید تفاوت موجود زنده را از نظر فیزیکی نسبت به جسمی بی جان مقایسه کنیم.
موجود زنده حرکت می کند ٬ کار انجام می دهد٬ و بر محیط تاثیر می گذارد و با پیرامون اش تبادل مواد می کند.اما اگر مقایسه کنیم و مشاهده کنیم جسمی بی جان نیز چنین می کند! اگرجسمی بی جان را به حال خود رها کنیم در محیط به علت اصطکاک به سرعت به سکون می گراید و اختلاف پتانسیل های الکتریکی و شیمیایی از بین میروند .اگر در این جسم موادی یافت شوند که میل به ساختن ترکیب تازه ای دارند دگرگون خواهند شد و کارشان را انجام خواهند داد به این ترتیب در اثر انتقال گرما دما سراسر یکسان خواهد شد ٬ پس از آن جسم به توده ای از ماده مرده و بی تحرک تبدیل می شود که دیگر تمایلی به دگرگونی نخواهد داشت و دیگر هیچ رویداد مشخصی که نشان دهنده حالتی دیگر از تغییر باشد رخ نخواهد داد.در این حالت است که اگر از یک فیزیکدان سوال کنید او خواهد گفت جسم در حالت تعادل ترمودینامیکی یا بیشینه آنتروپی قرار دارد. (در دمای آتنروپی هر جسمی صفر است) اما با این حال این حالتی نیست که در یک موجود زنده رخ می دهد چرا که اشتباه گرفتن این حالت ها ما را به سمت دیگری پرتاب خواهد کرد.بنابراین از نظری باید فرق مهمی میان تعادل خود بخودی و تعادلی که عامدا صورت پذیرفته قائل شد که خود بحثی کاملا جدا است.
به این ترتیب موجود زنده این روند زوال به سوی تعادل را خنثی می کند و عامدا چنین می کند .یعنی خود را به شکل دیگر به تعادل می رساند. موجود زنده چگونه در برابر این روند زوال (تعادل) پایداری می کند و دوام می آورد؟پاسخ این سوال ساده است: خوردن ٬ آشامیدن ٬ نفس کشیدن یا به تعبیری دیگر سوخت و ساز.در واقع در آنچه که تغذیه می کنیم مقدار بسیاری انرژی نهفته است که وقتی به ساختمان موجود زنده اضافه می شود آنتروپی را افزایش می دهد.موجود زنده آنتروپی اش را افزایش می دهد و این یعنی میل به سمت آنتروپی بیشینه یا خطرناک.در این صورت موجود زنده بی وقفه از پیرامون اش آنتروپی منفی میکشد از این رو در سوخت و ساز سعی می کند تا خود را از آنتروپی تولید شده نیز آزاد سازد و به شکلی برای آن که دوام یابد خود را به حد مطلوبی که فاصله بسیاری از حالت بیشینه دارد برساند.
نکته ای که اشاره به آن اهمیت بسیاری دارد حالتی از نظم است که بر پایه بی نظمی کوانتومی شکل گرفته است.نظم حالتی است که موجود زنده به سمت آن گرایش دارد.همانطور که با ساختمان ژن تا حدی آشنا شدید چنین نظمی در ساختمان ژن ها مشهود است و دیدیم که کوچکترین تغییر در ساختمان اتم های ژن ها تغییراتی را بروز می دهند.در واقع این نظم شگفت انگیز ماده وراثتی را به تعبیری که از سخن شرودینگر در کتاب حیات استنباط کرده ام باید مدیون بلور های بی تناوب بود.بلور هایی که بر پایه فیزیک کلاسیک بنا نشده اند که بی شک بر پایه اصلی مبتنی بر قوانین فیزیک کوانتومی سامان گرفته اند.
آنچه به فرجام رسید (منظور تکامل گونه های ابتدایی به گونه های امروزی) بی شک برای ما انسانها کاملا روشن نشده است.به هر روی به اهمیت جهش تا اینجا می توان پی برد و این که در آینده نیز باید در انتظار گونه ای جدید از انسان و دیگر موجودات باشیم.
اما آنچه که ما را آگاه می کند این رویدادهای فیزیکوشیمیایی است که اگر شرایط اش فراهم شود که بستگی به ویژگیهای مهمی چون دمای سطح سیاره و فاصله آن از ستاره مادر٬جو و فشار آن و فراوانی آب و مواد کربنی که اساس پروتئینها است ٬جاذبه که می تواند جو را را در پیرامون خود نگاه دارد و شاید فاکتورهایی که هنوز برای ما شناخته شده نیستند٬ می توانند در جای دیگری نیز روی دهند٬جایی در ورای منظومه ما .اما میتوان حالتهای دیگری از حیات را هم تصور کرد که بر پایه شیمی غیر کربنی بنا شده باشند.
دانیال سب
Danial_Seb@yahoo.com
منابع :
جهان - مولف : جوسیپ کلیچک ، مترجم : بهزاد قهرمان
حیات چیست ؟ ، دیدگاه های برجسته ترین دانشمندان معاصر-
مترجم : دکتر محمد نبی سربلوکی استاد بیوفیزیک دانشگاه تهران
شیمی عمومی – دکتر علی افضل صمدی
فلسفه و فیزیک – مولف : جیمز هاپوود جینز ، مترجم : علی قلی بیانی
کلیات باکتری شناسی - مولف : دکتر جمیله نوروزی ، دانشگاه علوم پزشکی ایران
ژنتیک ( اصول و مبانی ) - مولف : دکتر سید علی محمد میر محمدی میبدی و دکتر آقا فخر میر لوحی ، اعضای هیئت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه صنعتی اصفهان
زیست شناسی عمومی ٬ گیاهی و جانوری – هیئت مولفان ٬ مرکز نشر دانشگاهی تهران
http://www.valencia.edu/~orilife/Autors/Oparin.htm
http://www.valencia.edu/~orilife/engbiblorigen.htm
http://www.daviddarling.info/encyclopedia/O/Oparin.html
http://www.daviddarling.info/encyclopedia/L/lifeorigin.html