دوستان منجم،
ازنخستین لحظه ای که چشمان بشر به روی آسمان زیبای شب و ستارگان درخشانش گشوده شد، این تصویر زیبا منبع الهام بخش تخیلات او شد. ابتدا تصور کردیم خدایان نظاره گر ماهستند. سپس تصاویر واشکال خدایان ومخلوقات اسطوره ای را دیدیم و پنداشتیم که این آنها هستند که سرنوشت ما را رقم میزنند. اما با رشد اندیشه و تفکرمان دریافتیم که اینها نه خدایان، که ستارگان و سیاراتی همانند خورشید و خانه امان- سیاره زمین- هستند. هرچند خودبینی و تکبرمان ما را تا جایی سوق داد که خیال کردیم که ما در مرکز کهکشان قرار داریم و همه چیز حول محور ما میگردد.شاید دریافتن این مسئله که دنیا به دور ما نمی گردد یکی از ژرفترین دریافتهای تاریخ بشر بود.نجوم به ما آموخت که ما ذره غباری گم شده در مبان میلیونها ستاره دیگرهستیم وبا نشان دادن جای انسان در کهکشان بیکران، به ما درس تواضع وفروتنی آموخت. هیچ چیز به اندازه دیدن سیاره امان –زمین- از فضا به انسان احساس تواضع نمی دهد.در طول تاریخ آن چه همیشه ثابت مانده این است که ما در آسمان بدنبال پاسخهایمان میگردیم:
پاسخی برای مبدا حیاتمان ، پاسخی برای آنچه در انتها در انتظار ماست، و دلیلی برای حضورمان در میان میلیونها ستاره دیگر.پس به شما تبریک میگویم برای تلاش و جستجویتان بدنبال رسیدن پاسخی به ابن سوالها و امیدوارم که قوه تخیلتان راهنمای شما در یافتن آنها باشد و این آگاهی جدید را با سایرعاشقان فضا تقسیم کنید.
یک موجود خاکی عاشق ستاره ها
انوشه
|