هنوش خرمروز
گاهی خورشید، ابرهایی از پلاسما را به سمت ما پرتاب میکند که میتوانند ماهوارههای اطراف زمین را بسوزاند و شبکههای انتقال انرژی روی زمین را از کار بیاندازد. اغلب این انفجارها در دوره اوج فعالیت خورشیدی که لکههای خورشیدی به بیشترین میزان فراوانی خود بر روی خورشید میرسند، اتفاق میافتد.
به گزارش نیوساینتیست، با اینکه به طور میانگین بین هر دو دوره اوج خورشیدی 11 سال فاصله است، اما پیشبینی زمان دقیق و میزان هر اوج بسیار مشکل است؛ چون برای رسیدن به یک مدل، هنوز اطلاعات تاریخی کافی وجود ندارد. از زمانی که ثبت کامل و قابل قبول دورههای خورشیدی آغاز شده، حدود 24 دوره پدیدار شده است و اکنون، تحلیل طرحهای تاریخی لکه خورشیدی این احتمال را بیان میکند که این ثبتهای منقطع از اواخر قرن 18 میلادی، یک دوره خورشیدی را از قلم انداخته است.
شمار لکههای خورشیدی در این فاصله با ارقام اخترشناس قرن 19 سوییسی، رودولف وولف مطابقت دارد. وی محاسباتش را بر پایه طرحهایی که یک اخترشناس تازهکار اتریشی به نام یوهان اشتودر از خورشید کشیده بود، انجام داد. بر اساس محاسبات وولف، در بین سالهای 1784/ 1163 و 1799/ 1178 یک دوره خورشیدی 15.5 ساله وجود داشته که در بین دورههای ثبتشده، بلندمدتترین دوره محسوب میشود. اما از آنجایی که طرحهای اشتودر بسیار پراکنده بود (برای مثال در نیمه دوم سال 1793/ 1172 وی تنها دو طرح کشیده بود)، اعتبار اعداد مطرح شده توسط وولف از دیرباز توسط اخترشناسان زیر سوال رفته است. حتی در قرن 19 میلادی، برخی گمان بردند که شاید دو دوره خورشیدی کوتاه مدت در آن دوره اتفاق افتاده است.
برای مشاهده تصویر بزرگ، اینجا را کلیک کنید
برای روشن شدن این بحث، گروهی به سرپرستی ایلیا یوسوسکین از دانشگاه اولو در فنلاند، طرحهای اصلی اشتودر را که در حال حاضر در موسسه اخترفیزیک آلمان نگهداری میشوند، بازنگری کردند. آنها همچنین اطلاعاتی از یک سری طرحهای مربوط به لکههای خورشیدی را اخترشناسی به نام جیمز آرچیبال همیلتون و همکارش در بین سالهای 1795/ 1174 و 1797/ 1176 در رصدخانه ارمغ ایرلند تهیه کرده بودند، به بررسیهای خود افزودند.
گروه، هم تعداد لکههای خورشیدی و هم مکان قرار گرفتن آنها را روی خورشید مورد توجه قرار داد. محل آنها از این جهت اهمیت دارد که وقتی یک دوره خورشیدی جدید آغاز میشود، این لکهها اغلب در عرض جغرافیایی 20 تا 30 درجه نسبت به استوای خورشید قرار میگیرند، اما با پیشرفت دوره، در عرضهای نزدیکتر به استوا ظاهر میشوند تا جایی که در پایان دوره به ندرت بیش از چند درجه با استوا فاصله دارند. یوسوسکین میگوید: «وولف برای شمردن تعداد لکهها تنها از طرحهای اشتودر استفاده کرد. وی از اطلاعات مربوط به محل آنها استفاده نکرده است.»
تحلیلهای جدید احتمال میدهد که حدود سال 1793/ 1172 یک دوره خورشیدی جدید و ضعیف آغاز شده است. در آن سال، لکههای طرحهای اشتودر در حدود زاویه 20 درجه از استوا قرار گرفته بودند و همچنین یکی از طرحهای همیلتون در سال 1795/ 1174 لکهای را در زاویه 15 درجه استوای خورشید نشان میدهد. این تحلیل چنین عنوان میکند که در زمان آن دوره خورشیدی بلندمدت غیرعادی، در واقع دو دوره به طول نه و هفت سال روی داده است.
داگلاس بیسکر، از سازمان امور جوی و اقیانوسی ملی ایالات متحده در مورد این نتایج میگوید: « به طور قطع روی برخی مدلهای پیشبینی تاثیرگذار خواهد بود». برای مثال، آمارهای مربوط به دورههای خورشیدی پیش از این انتظار داشتند که دورههای طولانی خورشیدی، دورههایی ضعیف را به دنبال داشته باشد. اما حالا به نظر میرسد که این ایده اغراقآمیز است، چراکه این ایده بر اساس مشاهداتی ارائه شده بود که نشان میداد بعد از یک دوره بسیار بلندمدت خورشیدی، در سال 1799/ 1178 دوره بسیار ضعیفی آغاز شده است. با این حال، وی همچنان در مورد نتیجهگیری قطعی در مورد این دوره خورشیدی اضافی هشدار میدهد و میگوید: »حتی با اطلاعات جدید، من شخصا مشاهدات را بیش از آن حدی که بتواند قانعکننده باشد، پراکنده میبینم.»