مجید جویا
خبر آنلاین ; دادگاهها و محققان قضایی اروپا عاشق این
هستند که اصول قانونی را به لاتین بیان کنند. یکی از مشهورترین آنها این
است: fiat justitia ruat caelum. این عبارت تصریحی است بر قدرت قانون.
معنای آن این است: «بگذار عدالت اجرا شود، حتی اگر آسمآنها به زمین
بیایند».
این فقط یک مبالغه بود. ولی، شاید در آینده نزدیک دادگاهها این
ضربالمثل را به معنای واقعی کلمه به واقعیت بدل کنند. در بسیاری از
کشورهای اروپایی، شاکیان از دادگاهها خواستهاند تا مانع از ادامه فعالیت
برخورددهنده بزرگ هادرون، ال.اچ.سی در سرن شوند، آن هم با عجیبترین ادعای
ممکن: اینکه این آزمایش ممکن است به ایجاد سیاهچالهای منجر شود که زمین
را در خود میبلعد!
به گزارش نیوساینتیست،
تاکنون پروندههای قضایی متعددی علیه ال.اچ.سی تنظیم شدهاند که البته همه
آنها رد شدهاند. ولی اگر یک ادعانامه درست در برگههای دادخواست تنظیم
شود، شاید یک قاضی مجبور شود به زودی در برابر این پرسش قرار بگیرد که آیا
مجبور خواهد بود برای نجات جهان، دستور ممنوعیت ادامه کار بزرگترین
آزمایشگاه جهان را صادر کند یا خیر.
ممنوعیت، یک حکم قضایی است که به موجب آن افراد مجبور خواهند شد از
ادامه کار خود دست بکشند. چنین حکمهایی تقریبا هر روز صادر میشوند، برای
مثال هنگامی که یک بنای با اهمیت تاریخی در معرض ویرانی قرار میگیرد. ولی
ورود به دنیای فیزیک ذرات برای به تعطیلی کشاندن ال.اچ.سی، برای هر کسی در
ردای قضاوت، یک گزاره ممنوعه خواهد بود.
آزمون عدالت
در
اخذ این تصمیم که آیا این مسئله ممنوعیت است یا خیر، دادگاهها درگیر چیزی
میشوند که وکلا از آن به «آزمون تعادل» یاد میکنند. ایده این است که
دادگاه هزینه و فشاری را که در صورت صدور یا عدم صدور دستور ممنوعیت به هر
یک از طرفین پرونده وارد میشود محاسبه میکند، و میزان احتمال و جدیت خطر
احتمالی هر یک از دو گزینه را نیز در نظر میگیرد. این آزمون تا حد زیادی
مجسمهای را که در دادگاهها در همه جای جهان وجود دارد به خاطر میآورد؛
بانوی عدالت که ترازویی را در دست دارد و وزن نسبی مدارک و شواهد خواهان و
خوانده را با آن میسنجد.
خوب! پس بگذارید آزمون تعادل را برای پرونده ال.اچ.سی انجام دهیم.
هزینهای که سرن در صورت ممنوعیت با آن مواجه خواهد شد، وحشتناک است؛
بیکار شدن دههاهزار کارگر و بلا استفاده ماندن تجهیزاتی که میلیاردها
یورو برای ساخت آنها هزینه شده است، و پایان بخشیدن به یک ماجرای بزرگ
علمی. این هزینه بسیار سنگینی است. ولی در کفه دیگر ترازو، سیاهچالهای
قرار دارد که قرار است کل زمین را ببلعد. این نه تنها از کفه دیگر
سنگینتر است، که همه آن را نیز میبلعد.
باقی کار این خواهد بود که تشخیص دهیم آیا این مخاطرات واقعا جدی است
یا نه. برای این امر، دادگاه باید نگاهی دقیق به این چالش علمی بیاندازد.
با این حال، این مبحث حتی برای فیزیکدانان هم مبحث پیچیدهای خواهد بود.
یک قاضی با چند روز وقت برای تصمیمگیری، تقریبا هیچ شانسی برای آموختن
دانش کافی برای تصمیمگیری در مورد این که حق با کدام طرف است نخواهد داشت.
وقتی پای مباحث پیچیده علمی در میان باشد، دادگاهها معمولا به شهود
متخصص رو میآورند. ولی در این مورد خاص استفاده از این کارشناسها یک
مشکل دارد: همه از آنها به یک طرف دعوا تمایل دارند. سرن نیمی از
فیزیکدانان ذرات جهان را در استخدام خود دارد؛ و نیم دیگر هم دوستان این
فیزیکدانان هستند. تمام آنها با نگرانی در انتظار این هستند که دادههای
ال.اچ.سی سبب پیشرفتی در حوزه پژوهشی آنها شود. ال.اچ.سی تنها یکی از
آزمایشهای فیزیک ذرات نیست، این تمام آزمایش فیزیک ذرات است. در این صورت
دادگاه چه کاری میتواند انجام دهد؟
دادگاه میتواند با در نظر گرفتن مفهوم انسانی در اطراف این بحث علمی،
حکم قانون را عادلانه و اساسی تعیین کند. درست است که دادگاه نمیتواند
وارد مباحث فیزیکی شود، ولی در مورد فاکتورهای انسانی اینگونه نیست.
آیا اطمینان کافی وجود دارد؟
یک
سوال که دادگاه میتواند بپرسد، این است که چقدر احتمال دارد زیرساختهای
نظری یک کار علمی ناقص باشند. آنهایی که به دنبال ممنوعیت هستند،
میتوانند برای مثال از دادگاه بخواهند تا تغییرات استدلالها را در مورد
این که چرا ال.اچ.سی ایمن است، در نظر بگیرد.
در سال 1999 / 1378، فیزیکدانها میگفتند که هیچ شتابدهندهای در
آینده قابل پیشبینی توانایی ایجاد یک سیاهچاله را نخواهد داشت. ولی
کارهای نظری منتشر شده در سال 2001 / 1380 نشان داد که اگر بعدهای اضافی
پنهانی در فضا زمان وجود داشته باشد، ال.اچ.سی شاید بتواند یک سیاهچاله
را تولید کند. پس از آن، استدلالها در مورد ایمنی تغییر کرد. در سال 2003
/ 1382، گفته شد که هر سیاهچالهای که ایجاد شود، بلافاصله ناپدید خواهد
شد. ولی هنگامیکه کارهای نظری پس از آن خلاف این ادعا را ثابت کرد،
دوباره استدلالها تغییر کرد. در سال 2008 / 1387، سرن گزارشی را منتشر
کرد که در نهایت، یک بحث ایمنی مبتنی بر استدلالهای اخترفیزیکی و مشاهدات
8 ستاره کوتوله سفید را مطرح میکرد. این تغییر جهتهای متوالی در بحث
ایمنی، شاید دادگاه را به این نتیجه برساند که اطمینانبخشیهای کنونی،
چندان هم قابل اعتماد نیستند.
علاوه بر این، دادگاه میتواند نگاهی به مفاهیم روانشناسی و
جامعهشناسی بیاندازد که در آنها، کارهای مناقشهآمیز علمی انجام شده
بود. جامعهشناسان تعدادی از پدیدهها را شناسایی کردهاند که میتوانند
تلاشها برای رسیدن به یک ارزیابی علمی ریسکپذیر را به انحراف بکشانند.
برای مثال، اختلالشناختی تمایل افراد به جستجوی دادههایی که با عقاید
آنها سازگار است و اجتناب از دادههای ناسازگار با عقاید را توضیح
میدهد. «فکر گروهی»، فرایندی را شرح میدهد که در آن افراد هوشمندی که به
صورت گروهی کار میکنند، میتوانند به چشمانداز فاقد نگرانی برسند که با
واقعیات تصدیق نشده است. و پدیده تمایل به تصدیق (تمایل به فیلتر کردن
دادهها برای تایید فرضیه کنونی) توسط هیئت تحقیق حادثه شاتل کلمبیا به
عنوان توضیحی برای اینکه چرا مدیران برنامه نویسی شاتل نشانههای مشکل را
نادیده گرفتند، مطرح شد.
دادگاهی که مجبور باشد در مورد ممنوعیت و یا عدم ممنوعیت ادامه کار
ال.اچ.سی تصمیم بگیرد، میتواند به این فکر کند که کدام یک از این تاثیرات
اجتماعی ممکن است این نتیجه گیری را که ال.اچ.سی ایمن است زیر سوال ببرند.
این خطوط تحقیق شاید از دید فیزیکدانان ناعادلانه به نظر برسند.
خیلیها ممکن است استدلال کنند که کار علمی باید تنها بر اساس ارزشهای
علمی ارزیابی شود. این اعتراض در یک بحث علمی پذیرفته است، ولی این سوال
که آیا ال.اچ.سی ایمن است یا خیر؛ اصلا علمی نیست؛ این یک سوال در دنیای
واقعی با بیشترین ریسک ممکن است. ارزیابی علم از منظر دنیای واقعی و درک
این که کار علمی یک سرمایهگذاری انسانی جایزالخطا است، نه تنها عادلانه
است؛ بلکه وقتی کار به دادگاه میکشد، ضروری هم هست.