تبلیغات
نجوم در شعر و تمدن
ارسال در: 1389/06/17-00:00
در سپیده دم حیات،آن هنگام که انسان پای خود را از غارها بیرون می نهاد و طعم زندگی اجتماعی را به مرور می چشید؛ نگاهش بر آسمان بوده است.

در سپیده دم حیات،آن هنگام که انسان پای خود را از غارها بیرون می نهاد و طعم زندگی اجتماعی را به مرور می چشید؛ نگاهش بر آسمان بود.زیبایی های چشم نواز و مسحور کننده مانند طلوع و غروب خورشید،حرکت و درخشندگی خیره کننده ی ستارگان و اهله های ماه اتفاقاتی بودند که توجه او را به خود جلب می نمودند.بی دلیل نبوده است که انسان های باستان بسیار با اتفاقات آسمانی در ارتباط بوده اند.در بابل ، پدید های نجومی نشانه ای از خشم یا رضایت خدایان پنداشته می شدند.در ایران باستان نیز اجرام سماوی نشانه ای از قدرت اهورامزدا بودند و در مصر،سنگ بنای دین مردمش بر پایه ی همین گونه از باورها بنا نهاده شد.

اگر بخواهیم نگاهی دقیق تر بر اقلیم ها و سرزمین های مختلف داشته باشیم، می بینیم که آسمان و پدیده های آن کارکردهای متفاوتی به فراخور زمان و مکان داشته اند چه از منظر مذهب به آن نگریسته شود و چه از باب گاهشماری مورد بررسی قرار گیرد.این بدان معناست که اولا مذهب در مسیری تنگاتنگ با آسمان در ارتباط بوده است و بشر  نیز اجرام سماوی را ایزدانی نیرومند برای اثرگذاری بر سرنوشت خویش می پنداشته  و از طرف دیگر حاکمیت نیز برای توجیه الهی و قدسی بودن حکومت خود،همواره سعی بر متصل نشان دادن خود به آسمان و خدایان داشته است.

بیاییم نگاهی به سرزمین افسانه ای مصر بیندازیم و کمی ایزدان آن را مورد کنکاش قرارداده، نگاهی ریزبینانه تر داشته باشیم.

در باور مصریان باستان "رع" ایزد بانوی خورشید -والاترین ایزد مصریان- از "نوت" ایزد بانوی آسمان متولد می گشته است و این موضوع هنگامی جذابیت بیشتری می یابد که دریابیم که این عقیده ریشه در نحوه قرار گیری صور فلکی ،جایگاه آنان در آسمان  و هنرنمایی راه شیری در حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح و همچنین حرکت ظاهری خورشید در هنگامه ی طلوع و غروب خود در انقلاب زمستانی و اعتدال بهاری داشته است،یعنی این اعتقاد مصریان  کاملا منطبق بر مشاهدات عینی آنان از آسمان بوده است.پس می بینیم در فرهنگ مصر ،مادر به عنوان موجود زاینده، شخصیت بسیار استوار و تاثیرگذاری بر دستگاه حکومتی و فرهنگ آنان  دارد و از آن سوی دیگر این زایش از نوت،ازدواج  پادشاه با بزرگترین خواهران خود را توجیه و در عین حال امری مقدس می نمایاند.همان سیاستی که رشد عجیب و غریب بیمارهای مختلف در خانواده ی فراعنه را در پی داشت و در نهایت نیز یه زوال آنان انجامید.

اهمیت و برتری جایگاه خورشید در فرهنگ  و باور های مصریان  تا جایی بوده است که در دوره ای ایزد خورشید،آتون،توسط آخناتون به عنوان  یگانه خدای مصریان قلمداد می شد. مصریان برای یافتن زمان مناسب  اهدای قربانی و اجرای مراسمات مذهبی می بایست زمان دقیق طلوع و غروب خورشید در طول سال را مورد مطالعه قرار میدادند.این مطالعات دقیق مصریان موجب تنظیم گاهشماریی بر اساس حرکت خورشید شد.برای بیان برتری گهشماری مصریان بر گاهشماری های مورد استفاده در آن زمان تنها این ذکر این نکته که بعد از فتح مصر در زمان هخامنشیان،تقویم شمسی-بابلی که تا حدود قرن پنجم پیش از میلاد مورد استفاده ی ایرانیان بود منسوخ گشت و در سرتاسر سرزمین های تابع امپراطوری هخامنشان تقویم 365 روزه مصری جایگزین آن شود،می تواند کافی باشد!

حتمن تاکنون بارها اسم ققنوس یا فونیکس را شنیده اید چه در متون ادبی  یا در سینما و یا در خبرهایی که پیرامون ماموریت مریخ نوردی  با همین نام ،که از سوی ناسا برای  کاوش در قطب شمال مریخ به سمت این سیاره سرخ گون فرستاده شده است. اما بد نسیت بدانید که اول بار در ادبیات فارسی عطار نیشابوری در منطق الطیر از این موجود افسانه ای سخن به میان آورد و خصوصیات منحصر به فرد ش را این گونه تصیف نمود:

سخت منقاری عجب  دارد دراز                      همچو نی در وی بسی سوراخ باز

قرب صد سوراخ منقار اوست                        نیست جفتش،طاق بودن کار اوست

ویژگی بارز و مورد توجه در ققنوس این است که او در اواخر زندگی خویش بر بلندای کوهی، هیزمی چند گرد می آورد و بعد ناله هایی حزین سر میدهد که هوش از سر مرغ و ماهی می برد و سپس خود را به آتش می سپارد تا از بقایای او ققنوسی جوان سربرآورد:

بس عجب روزی بود آن روز او                 خون چکد از ناله جان سوز او

مرغ و هیزم هر دو چون اخگر شوند           بعد از اخگر نیز خاکستر شوند

چون نماند ذره ای اخگر پدید                     ققنسی آید زخاکستر پدید

آتش آن هیزم چو خاکستر کند                    از میان ققنس بچه ای سر برکند

نکته ی جالب این جاست که ققنوس یا همان فونیکس زاییده باورهای مصریان باستان است ؛هر چند که عطار خواستگاه او را هندوستان بیان می کند ولی شواهد حاکی از آن است که" فونیکس با عقاید مربوط  به پرستش خورشید آمیخته شده و نمادی است از مرگ و زندگی و تقابل آنها.خورشید در مغرب می میرد و در مشرق زاده می شود.پس به تعبیری خورشید همان فونیکس است  و فونیکس خود را در قربانگاه معبد خورشید به آتش می کشد]که این می تواند اشاره ای به سرخی آسمان در هنگامه ی غروب باشد[ و سپس از شراره های او فونیکس جوانی، دیگر بار ،زنده می شود."ولی این که چگونه کلمه فونیکس در زبان فارسی به ققنوس تبدیل شده خود جای بررسی های بیشتر دارد.

اینها همگی نشان از آن دارد که نجوم و پدیده های مرتبط با آن تاثیرات شگرفی بر زندگی،فرهنگ ،ادبیات،تاریخ و به طور کل تمدن بشری داشته است.

                                                                                                                             

علم در ایران و شرق باستان ترجمه و تحشیه همایون صنعتی زاده

منطق الطیر فرید الدین عطار نیشابوری با مقدمه و تصحیح و تعلیق دکتر شفیعی کدکنی

جلال جزایری                                                                                            

از اعضای گروه نجوم هفت ستاره

علاقمند به عکاسی نجومی و کارکردهای نجوم در تمدن بشر

jalaljazayeri@gmail.com

نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:

Copyright © 2001-2019 Parssky.com All Rights Reserved 

اسپانسرها :   اسپانسرها :  تایم لپس timelapse اسلایدر عکاسی فیلمبرداری  عکاسی صنعتی طولانی عکاسی رشد پروژه برج خنک کننده فایبر گلاس عکاسی نجومی تلسکوپ دوربین دوچشمی تجهیزات نجوم فروش عکس پارس ویو Parsview.ir   عکس با کیفیت وضعیت آب و هوای ایران  تهویه ایران .بانک عکس و وکتور فروش عکس . طرح و وکتور فروش دوربین دوچشمی

طراحی سایت با آسمان پارس

با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید