تبلیغات
راه شیری بر فراز جزیره رئونیون
ارسال در: 1391/04/09-18:27

محمدرضا سلطانی

گاهی اوقات در یک شب صاف و بدون ماه ستاره ها به وضوح قابل رویت هستند.در این تصویر شما شاهد یک دهانه آتش فشانی پر آب هستید که سطح صاف آن ،ستارگان را منعکس کرده است در دور دست و در اوج آسمان نوار راه شیری را ملاحظه می کنید که توسط نور میلیون ها ستاره در حال درخشش است.

نظرات ارسالی:
 
آرتميس
1391/09/29   3:46:00 PM
عالي بود دمت گرم

سروش
1391/04/16   12:28:00 AM
رازآفرینش بروایت کلام الله هوفأراد(هیچ بود یعنی نه سیاره ای بود و نه ستاره ای و نه کهکشانی پس اوخواست تا هیچ به همه چیز تبدیل شده و چنین شود)، فارتقب یوم تأتی السماء بدخان مبین ، (پس در دوره ای از زمان نا مشخص درآسمان لایتناهی انواع گازها پدیدارگشتند )، ، فالذاریات ذروًا (پس ذرات در یکدیگر پراکنده گشتند )، والحاملات وقرًا (و ذرات باردار شدند و بدور خود چرخیدند) ، فالجاریات یسرًا ( و با حالت چرخش به حرکت در آمدند) ، یطوفون بینها وبین حمیم ان (بدور خود بصورت دورانی چرخیدند و در مسیر دورانی قرار گرفتند که بر اثراین حرکت دورانی ، پرتوهای مغناطیسی با گرمای زیاد در مرکز محور دورانی بایکدیگر تلاقی نموده و به هاله ای از نور تبدیل شدند که ابرهای مغناطیسی بدور آن می چرخیدند (بمانند مخروطی وارونه که بر خلاف عقربه های ساعت در حال چرخش میباشد)که در اثر این چرخش نیروی کششی بین نوک مخروط(نقطه نورانی که ازمحصول نقطه تلاقی نیروی گرانشی پرتوهای مغناطیسی حاصله از یونیزاسیون ذرات باردار در مرکز محور دورانی به انرژی گرمایی تبدیل میشود ، ایجاد می گردد و هر چه قطر مدار اول بزرگتر می شود نقطه نورانی از قاعده فاصله میگیرد )، فالسماء انفطرت (و قاعده آن (اولین مدارابرمغناطیسی) ایجاد گردید و بدینگونه آسمان پدید آمد) ، فانشقت السماء فکانت ورده کالدهان (و آنگاه آسمان توسط رأس مخروطی در حالت چرخش دورانی ،بسمت پایین کشیده شده و در حالت بلعیده شدن مثل دهان(مکش توسط نقطه نورانی )قرار گرفت )، والشمس کورت (و این نقطه نورانی در هم پیچیده شده و بزرگتر و بزرگتر گشت تا بسان خورشید گشت) ، والنجوم انکدرت(ودرآن هنگام کرات آسمانی تیره بودند) ، فالکوا کب انتثرت (پس ستارگان در این مدار مغناطیسی منتشر شدند)، فألسماء کشطت ( پس آسمان وسعت یافت یعنی بین قاعده و رأس مخروط وارونه فاصله زیادی ایجاد گردید )، فی السماءالطارق (در مدار مغناطیسی آسمان)، فالسماء رفعها و وضع المیزان (پس آسمان قد برافراشت تا جائیکه مقرربود ومیزان در این آسمان برقرار شد)، فالمقسمات امرًا (پس کارها در آسمان تقسیم گشت)، فوقعت الواقعه (پس واقع گردید آنچه که مقرر بود)، والسماء قد ذات البروج (و آسمان در نفس وجودی خود دارای افلاک گشت)، والسماء قد ذات الحبک (و آسمان در نفس وجودی خود لایه به لایه گشت)، والشمس تجری لمستقر لها (و بدور خورشید که مستقر گشته بود به جریان افتادند)، فالشمس ضحیها (پس خورشید بسوی آنها درخشید) ، ولقدزین السماء الدنیا بمصابیح (و آسمان جهان را با چراغ خود زینت بخشید) ، والسقف المرفوع (و سقف آسمان مرتفع شد ) فخلق سبع سموات طباقاً (پس در آن هفت طبقه آسمان خلق نمود )، لترکبین طبقاً عن طبق (که هرطبقه بر روی دیگری لایه به لایه قرار گرفت)، فرجت الارض رجًا (پس زمین در ردیفی که باید باشد قرار گرفت )، ثم شققنا الارض شقًا (بعد از آن قسمتی از زمین را جدا کردیم) ،فاقتربت الساعه وانشق القمر(پس موعد مقرر فرا رسید و کره ماه از زمین جدا گشت) ، والشمس والقمر قد بحسبان (و خورشید و ماه در جایی که باید باشند از روی حساب قرار گرفتند)، وجعل القمرفیهن نوراً وجعل الشمس سراجاً (و ماه نور خود را از خورشید گرفت و خورشید را منبع نورانی قرار داد)، فالقمر تلیها (پس ماه بدرخشید)، فاللیل یغشیها (و شب را از تاریکی زدود)، فالنهار جلیها (پس روز از نور خورشید جلا گرفت)، فاختلف اللیل و النهار(پس بین شب و روز اختلاف پدید آمد)، واغطش لیلها (و شبش تیره گون شد)، واخر ج ضحیها (واز پس آن روشنایی خارج گشت)، فکل امر مستقر(پس همه چیز برای اجرای امرش مستقر و آماده شد) ، یوم قد تکون السماء کالمهل (در آن زمان زمین به مانند هاله ای از نور در هم پیچیده و داغ بود)، فالارض مدت (پس مدتهای مدیدی از این وضعیت زمین سپری گشت و سپس سرد وجامد شد)، فنجعل الارض مهاداً (سپس زمین را مهد پرورش قرار دادیم)، فالنهار ضحی (پس روز بدرخشید)،واللیل اذا سجی (و شبش آن هنگام از گرمای روز آرام میگرفت) ، یولج اللیل فی النهار و یولج النهار فی اللیل و سخر الشمس و القمر کل یجری الی اجل مسمی (شب را در روز و روز را در شب درهم آمیخت و خورشید و ماه مسخراجرای این امربرای مدت معینی شدند) ، النجم الثاقب (آن ستاره متمرکز)، من کل نفس لماعلیها حافظ(همه چیز ازذات وجودی نیروی جاذبه که محصول تجمیع نیروی گرانشی زمین بدور خود و بدور خورشید و نیروی کششی متقابل خورشید بود، بر روی زمین ثابت ومحفوظ ماند) ، والصبح تنفس (وبدینگونه صبحگاهان برزمین دمید)، فالفجر (سپس طلوع حیات دمید)، ففتحنا ابواب السماء بماءمنهمرِ(پس درهای آسمان را برای ریزش آب پی در پی گشودیم) ، فجرنا الارض عیوناً فالتقی الماء امر قد قدره (سپس زمین را بمانند چشمه هایی گردانیدیم که آب را به اندازه فوران میکرد ند ) ، مد الارض وجعل فیها رواسی و انهاراٌ (بدینگونه برجستگی هایی بر روی زمین پدید آمد و با جاری شدن آبها ازبلندیها بسمت مناطق پست بر روی زمین نهرها و رودها را جاری ساختیم)، فالبحار فجرت (سپس دریاها پدیدار گشتند)، فالبحار سجرت (پس دریاها از آب ها سرریز شدند) ، مرج البحرین یلتقیان( دریاها داشتند به یکدیگر متصل میگشتند)، و مرج البحرین اجاج و جعل بینهما برزخاً(و بین دریاها مرزبندی کردیم و آنها را ازهم جدا ساختیم)، بینهما برزخ لا یبغیان (بین آنها فاصله انداختیم تا بهم نزدیک نشوند)، خافضه رافعه (آبهای زیر زمینی بالا آمدند)، فالقت مافیهاوتخلت (پس بدینوسیله آنچه در آن بود خارج کرده و تهی گرداندیم) ، فالجبال ارسها(پس بدینوسیله کوهها برافراشتند) ، أخرج منها ماءها و مرعاها(از درون آنها آب و هرچه در آن بود خارج ساختیم)، فتسیر الجبال سیراً(پس بدینگونه کوهها در مسیر آب بحرکت در آمدند)، فالجبال نصبت ، (سپس کوهها در مکان خود برپا ماندند) فالجبال قد جامده (سپس کوهها سخت گشتند)، فالارض فرشها بالنعم الماهدون(پس زمین با نعمتهای قابل پرورش گسترانیده شد)، فالارض بعد ذلک دحیها (پس از آن زمین جان گرفت)، فیهن خیرات حسان ( در بطن آن خیرات نیکو قرار گرفت)، فجعلنا اللیل لباساً (پس شب را پوششی برای حفظ آن قرار دادیم)، فجعلنا النهار معاشاً (سپس روز را محیطی برای رشدونمو قرار دادیم) ، فأنزل من السماء ماءً فأخرجنا به نبات کل شیء فأخرجنا منه خضراً لنخرج منه حباً متراکباً (پس از آن آسمان را بارانیدیم وپس از آن از هر چیزی بر روی زمین رویانیدیم و سپس از آن گیاهان با دانه های متراکم خارج ساختیم) ، فالعاصفات عصفاً (پس تند بادها را وزاندیم)، وتصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض (و بر اثر وزش بادها ،ابرها، میان آسمان و زمین را به تسخیر درآوردند) ، والناشرات نشراً (و بدینوسیله دانه ها را بر روی زمین منتشر ساختیم)، فالفارقات فرقاً( پس دانه های متراکم از یکدیگر جدا شدند) ، وبث فیها من کل دابه (وبدینگونه بر روی زمین از هر نوع دانه گسترانیدیم)، فحملت الارض (پس زمین باردارشد)، یوم تموز السماء موراً (درآن زمان روز تابستان آسمان به اندازه گرم شد) ، فاخرجنابه ثمرات مختلفاًالوانها ومن الجبال جدد بیض وحمر ‏مختلفا الوانهاوغرابیب سود(پس بدینوسیله از زمین ثمرات مختلف در رنگهای مختلف خارج کردیم و کوهها را با رنگهای سفید و قرمزمتفاوت ساختیم و بدینگونه تفاوتها را ایجاد کردیم) ، خلق الازواج کلها مما تنبت الارض من انفسهم( آنچه را که زمین رویانید جفتهایی از جنس خودشان را از درونشان خلق گردانید) ، فکذالک من کل شی خلق زوجین(پس بدینگونه از همه چیز یک جفت خلق شد)، کل شیء خلقه بقدر(از همه چیز به اندازه خلق نمود) ، خلق الزوجین الذکر و الانثی(جفتها را مذکر و مونث خلق نمود) ، زوجاً کریم(جفتهایی که قابلیت تکاثر از جنس خود داشتند) ، ولقد خلق الانسان من سلاله من طین (و بدینسان نطفه انسان را ازسلاله گل خلق کردیم )، من طین لازب (از گل چسبنده )، و لقد خلق الانسان من صلصال من حمإ مسنون(ونطفه انسان را از گل چسبنده که بر اثر گذشت زمان خشک و بدبو گشته بود، آفریدیم) ،ثم خلق الانسان من علق(بعد از آن انسان را از سلولی جهنده که قادر به تکاثر از جنس خود بود،خلق نمودیم) ، ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین (بعد نطفه را در جایگاهی مطمئن استوارساختیم)، ثم خلق نطفه علقه(بعد نطفه ،علق را خلق کرد) فخلق العلقه مضغه(سپس علق با تکاثر جهشی از جنس خود موجودی جانداررا خلق نمود) ، فخلق المضغه عظاماً (سپس این موجود برای خود اندام تشکیل داد) ، فکسونا العظاماً لحماً (سپس این اندام با گوشت پوشانده شد )، و جعل السمع و الابصار والافئده (و برای آن گوش و چشم و دل قرار داد)، ثم أنشاناه خلق أخر(سپس اراده کرد تا طور دیگری خلق شود) ، فتبارک الله احسن الخالقین فی احسن التقویم (پس اینچنین ملکه مادر بعنوان بهترین مخلوق درمیان همه مخلوقات بوجود آمد) ، ذرنی ومن خلقت وحیداً (مرا چه کسی تنها آفرید وبحال خود واگذاشت) ،ومهدت له تمهیداً(و برای او تمهیدی دیگر مهیا نمود)،وجعلت له مآلا ممدوداً(ودر نهایت برای او همدمی قرار دادیم)، ثم جعل منها زوجها فی بطونها (پس جفتش را درشکمش قرار داد) ، فلما وضعتها(پس هنگامیکه وضع حمل نمود) ، بنین شهوداً(دو پسرآورد) ، شاهد و مشهود( یکی پس از دیگری) ،متکئین علیها متقابلین (هردوی آنها برای متکی شدن به مادر روبروی هم قرار گرفتند)، یطوف علیها ولدان مخلدون (آن دو پسروقتی به سن نوجوانی رسیدند به دور مادرچرخیدند) ، وکنتم ثلاثه ازواجًا (ودر آن هنگام آنها سه جفت بودند)، ثم یطمع أن أزید(بعد یکی از پسران طمع زیادی کرد) ، کلا انه کان لایاتنا عنیداً (اماهرگز او نمیبایست با آیات ما دشمنی میکرد)، سارهقه صعوداً ( این فکرننگین بر ذهن او وارد گشت و آرامشش با حسادت به دیگری از بین رفت و کینه او را بدل گرفت) ، انه فکر و قدر(او اندیشید و همه چیز را سنجید) ، فقتل کیف قدر(پس سنجید که چگونه دیگری را به قتل برساند)، ثم قتل کیف قدر (بعد او را به قتل رساند اما چگونه توانست بدین کاربیاندیشد)، ثم نظر(بعد نظری به جسد برادرش انداخت)، وثم عبس و بسر(وبعد با ناراحتی روی برگرداند)، ثم أدبر و أستکبر(بعد تدبیری کرد وبا این تدبیربه خود تکبر ورزید)، فقال ان هذا الا سحر یوثر(پس برای توجیه کارش بخود گفت این سحری است که موثر خواهد بود)،ان هذا الا قول البشر(برای اینکه این نیست مگر گفتار بشر)، اصلیه سقر(که از اصلش بی ریشه بوده)، لواحه للبشر(و از قبل برای بشراینگونه نوشته شده بود)، ثم لأتینهم من بین أیدیهم و من خلفهم و عن أیمانهم و عن شمائلهم (آنگاه از آنچه پیش روی داشت و از آنچه از قبل مانده بود به آنها دادیم ،از آنکس که ایمان او را کسب کرده بود و از آنکس که مجبور به پیروی از او شده بود) ،ذریه بعضها من بعض (فرزندانی که بعضی از آنها از نسل دیگری بودند)،أصحاب المیمنه و أصحاب المشئمه(نسلهایی که با میل و رغبت ملکه بوجود آمده بودند و نسلهایی که به اجبار بوجود آمده بودند)، ،علیها تسعه عشر(اینها نوزده تن شدند،یک دوقلوکه جزو اصحاب یمین بودند وهشت دو قلوی دیگر که از اصحاب شمال شدند بعلاوه یک مرد) ، وبث منهما رجالاً کثیرا و نساءً(و از آنها مردان و زنان بیشماری را گسترانیده شدند). ومن الناس والدواب والانعام فی مختلف الوانه کذالک (وبدینگونه ، انسانها و جنبندگان و چارپایان دررنگهای مختلف (سفید،سیاه،زرد،سرخ،... پوست) آفریده شدند) و درهر قاره ای که بوجود آمده بودند ، گسترده شدند تا اینکه کشتی اختراع شد و انسانها به قاره های دیگر راه یافتند و بدینسان نژادها مختلط گشتند. فألسلام علیکم و رحمه الله و برکاته. سبحان الله ربک ،رب العزه عما یصفون(الله خالق پاک و منزه توست، همان خالق با عزتی که همه ما از او به صف شده ایم و به اینجا رسیده ایم) نتایج علمی : الف- ذرات همه کرات آسمانی در هر حالتی شبیه هم هستند چون دارای یک منبع هستند. ب- خورشید در حال بلعیدن کرات منظومه شمسی میباشد، یعنی فاصله کره زمین تا خورشید در هر سال یک مداربسمت خورشید نزول میکند، لذا علت انقراض دایناسورها در یک میلیون سال قبل به همین جهت بوده است چون با نزدیک شدن فاصله کره زمین به خورشید حیوانات عظیم الجثه سرپناهی برای گریز از تابش نور مستقیم آفتاب نداشتند و لاجرم محکوم به فنا بودند مگر درداخل اقیانوسها. ج- چرخش منظومه شمسی برخلاف عقربه های ساعت میباشد،لذا این چرخش باعث مکش به داخل منظومه از جهان لایتناهیست. د- زمانی کره زمین آنقدر به خورشید نزدیک خواهد شد که از حالت جامد خارج خواهد شد و آن زمان پایان حیات بر روی کره زمین خواهد بود مگر انسانها که در کرات ماقبل خود سکنی گزینند.

مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:

Copyright © 2001-2019 Parssky.com All Rights Reserved 

اسپانسرها :   اسپانسرها :  تایم لپس timelapse اسلایدر عکاسی فیلمبرداری  عکاسی صنعتی طولانی عکاسی رشد پروژه برج خنک کننده فایبر گلاس عکاسی نجومی تلسکوپ دوربین دوچشمی تجهیزات نجوم فروش عکس پارس ویو Parsview.ir   عکس با کیفیت وضعیت آب و هوای ایران  تهویه ایران .بانک عکس و وکتور فروش عکس . طرح و وکتور فروش دوربین دوچشمی

طراحی سایت با آسمان پارس

با کلیک روی +۱ ما را در گوگل محبوب کنید