هاشم سیماب
شاید شما هم شنیده باشید که افریقا روزگاری
سبز و خرم بود و پر از جنگلهای انبوه. چنین تصویری البته با آنچه ما امروز از افریقا میبینیم
بهکلی فرق دارد. دلیل این رویداد هم، تولد رشته کوههایی بوده که امروزه به هیمالیا معروف
هستند. وقتی هیمالیا سر
برآورد، رطوبت دیگر به افریقا نرسید و در نتیجه جنگلها از بین رفتند. با از بین رفتن درختها،
چمنزارها پدید آمدند و در پی آن جانوران علفخوار نیز تکامل یافتند.
و بدیهی هست که برای شکل گرفتن یک چرخه، باید
تمام اجزای آن وجود داشته باشند. این چنین است که پس از اتمام هضم غذای علفخواران و "پس دادن" آن به طبیعت، کار سوسکهای
زحمتکشی به نام "سرگین غلتان"ها شروع میشود.
داستان آشنایی ما با این گونه از حشرات، به
سالها پیش باز میگردد. اما سال گذشته برای نخستین بار زندگی مسالمتآمیزی با آنها را برای چند
ماه تجربه کردیم. با این وجود تا همین چند ساعت پیش هرگز گمان نمیکردم که این دوستان "لوتی منش"،که در گویش روستای ما
به "گوه
گردون" معروف
هستند، همکارم هم باشند.
نور میلیاردها ستاره، پس از سپری کردن مسیری
بسیار طولانی و با عبور از اتمسفر زمین، وارد چشمهای کوچک حشرهای میشود که
مشغول گرداندن گلولهای از مدفوع است! هر چند سرگینغلتانها چشمهای خیلی تیزبینی ندارند
تا بتوانند ستارهها را بهطور مستقل "رصد" کنند، اما میتوانند راهشیری را به شکل تودهای
مبهم به خوبی تشخیص دهند. آنها با دو تا از چهار چشمشان میتوانند پیچ و خمهای کهکشان ما را تشخیص
دهند و به کمک نور ستارهها مسیرشان به خانه را پیدا کنند.
همین قدر هم برای شروع ستارهشناسی کافی است.
سوسکهای سرگینغلتان نر برای جلب توجه مادهها
به این گلولههای مدفوع نیاز دارند. آنها - که جزو قدرتمندترین موجودات روی زمین به شمار میروند،
باید هر چه زودتر به خانه برگردند تا سوسک ماده، با دیدن گلولهشان، به آنها "بعله" بگوید. بعدها، سوسک ماده این
گلولهها را تا یک متری زیر زمین منتقل میکند و در آن یک تخم میگذارد. گلوله، بعدها برای تغذیهی
لارو استفاده میشود.
سوسکهای نر برای پیدا کردن کوتاهترین راه،
باید مستقیم حرکت کنند. آنها در نور روز به کمک نور قطبی (پولاریزه) شدهی خورشید میتوانند به راحتی روی یک خط مستقیم
راه بروند. [بسیاری
از حشرههای دیگر هم میتوانند نور قطبی شدهی خورشید را ببینند اما این نور برای
ما نامریی است]
پیدا کردن مسیر و راه رفتن روی خط مستقیم در
شب سختتر است؛ چنین کاری حتا برای آدمها هم اگر نتوانند چیزی ببینند، ساده نیست
و به احتمال مسیری منحنی را خواهند پیمود. بنابراین سوسکهای عاشق برای ماندن روی خط مستقیم به
هر نشانهی دیداری در آسمان تکیه میکنند.
برخی از آنها از ماه استفاده میکنند. نور ماه هم میتواند
همان الگوهای نور قطبی شده را در آسمان ایجاد کند، البته این الگوها یک میلیون بار
کمنورتر از الگوهای خورشیدی هستند. چنین رفتاری از سوی دانشمند استرالیایی اریک وارنت انشگاه لوند سوئد در سال 2003
کشف شده بود.
اما گونهای از سوسکهای سرگینغلتان که به
اسکارابیوس ساتیروس (Scarabaeus
satyrus) معروف هستند،رفتار دیگری در پیش میگرفتند. بنابر مطالعهای که اریک
وارانت و همکارش ماریا داکه انجام دادهاند، این سوسکها حتا "در شبهای صاف و بدون
ماه، به شکل آشکاری میتوانند مسیری مستقیم را بپیمایند."
گروه تحقیق با موضوع عجیبی روبهرو شده بود. آیا سوسکها هم از نور
ستارهها برای جهتیابی استفاده میکنند؟ میدانیم که انسانها، پرندهها و فوکها
از ستارهها برای مسیریابی استفاده میکنند. اما همهی اینها از چشمهای یکسانی برای این کار
استفاده میکنند. آیا چشم یک حشره هم میتواند همین کار را انجام دهد؟
دو محقق برای بررسی این موضوع، سوسکها را در
محوطهای دایرهای شکل و سر باز که دورتادور آن را با پارچهای سیاه پوشانده بودند
تا هیچ نشانهی زمینیای دیده نشود، قرار دادند. سوسکها با محمولهی مدفوعشان در وسط دایره قرار میگرفتند
و شروع به حرکت میکردند. از آنجا که سرعت متوسط آنها تقریبا برابر است، دو دانشمند میتوانستند با
اندازهگیری زمان متوجه شوند که آنها چه طولی را پیمودهاند. وقتی سوسکها به پارچه
میرسیدند با برخورد به دیواره، صدایی تولید میشد که نشان دهندهی پایان مسیر بود.
نتیجهی آزمایش در یک شب مهتابی به طور متوسط 21 ثانیه بود. در آسمان پُرستارهی
بدون ماه، مسیر آنها پیچ و تاب بیشتری میخورد و متوسط زمان به 40 ثانیه میرسید. اما در شبهای ابری یا
در صورتی که وارنت و داکه دو چشمبالایی سوسکها را با کلاهی مشکی میپوشاندند، این
زمان به 120 ثانیه
افزایش مییافت.
اما برای اینکه آنها مطمئن شوند سوسکها
واقعا به آسمان نگاه میکنند، باید کار دیگری میکردند و آن دستکاری خود آسمان بود! بنابراین دو دانشمند
سوسکها و محمولههاشان را به آسماننمای دانشگاه ویتواترسراند (Witwatersrand) در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی بردند.
اگر تصویر راهشیری در گنبد 18 متری آسماننما روشن میشد،
سوسکها با سرعت معناداری به انتهای مسیر میرسیدند. فرقی هم نمیکرد که 4000 ستارهی دیگر آسماننما، روشن باشد یا نه. اگر آنها راهشیری را
خاموش میکردند و یا فقط 18 ستارهی پرنور آسمان را روشن میکردند، سوسکها برای پیدا کردن مسیرشان به
زمان خیلی بیشتری نیاز داشتند.
پس آیا سوسکها هم ستارهشناس هستند؟
به احتمال خیر. اگر چه بدیهی است که آنها میتوانند راهشیری را
تشخیص دهند، اما به احتمال برای آنها تفاوتی بین راه شیری، یک درخت، ماه یا خورشید
وجود ندارد. آنها
فقط به دنبال نشانهای هستند که در مدت پیمودن مسیرشان ثابت باشد.
منبع: + ، + ، +