پوریا ناظمی
در هفتههای گذشته مجموعه رصدخانه جنوبی اروپا ESO، با اعزام گروهی چهار نفره از سفیران عکاسی خود به مناطقی که رصد خانههای7 مشهور این موسسه قرار دارند، پروژهای با نام «سفر عکاسی UHD» را برگزار کرد. سفری که در طول آن این عکاسان که همگی از بهترین تصویربرداران آسمان شب در جهان هستند، به مدد فناوریهای نوین در بهترین نقاط رصدی جهان، به عکاسی از آسمان پرداختند. تصاویری که در قالب فرمت در حال توسعه و رشدی به نام Ultra HD یا فرا واضح، تهیه و منتشر میشوند.
فرمت UHD گام بعدی در فناوری تلویزیونهایی است که با تصاویری با وضوح بیسابقه را آرایه میکنند. این فرمت به طور عام دربردارنده دو زیر فرمت 4k و 8k است که آنچه به نظر میرسد به عنوان استاندارد این فرمت در بازه زمانی میانمدت پذیرفتهشده و توسعه خواهد یافت فرمت 4k است. این فرمت جدید از سال 2003 معرفی شده و عملا از سال 2013 نخستین نمونههای تلویزیونهای دارای توانایی نمایش این فرمت به بازار عرضهشدهاند. این فرمت دربردارنده 3840 پیکسل در 2160 خط است. در مقایسه با تلویزیونها و نمایشگرهای موجود HD عملا با چهار برابر پیکسل بیشتر مواجه هستیم که کیفیت تصویری بینظیری برای ابزارهایی که قابلیت نمایش آن را داشته باشند فراهم میکند.
اما داشتن ابزاری که این فرمت را پشتیبانی کند به تنهایی کافی نیست. شما باید محتوایی داشته باشید که بر اساس این قابلیت تهیه شده باشد تا بتواند شکوه خود را در چنان نمایشگرهایی به تصویر بکشد و هنوز چنین محتوایی به طور گسترده وجود ندارد.
رصدخانه جنوبی اروپا که میزبان تعدادی از بزرگترین و پیشرفتهترین رصد خانههای نوری و رادیوی جهان است به همین منظور و به عنوان یکی از برنامههای ترویجی خود این پروژه را برای تولید محتوای نجومی برای این نوع نمایشگرها طراحی و اجرا کرد.
تعدادی از شرکتهای فناوری پیشرو حامی این برنامه بودند و نه تنها عکاسان این مجموعه را گروهی از چهرههای شناختهشده تشکیل میدادند که ابزارهای آنها نیز در مرزهای فناوری امروز قرار داشت.
بابک امین تفرشی، روزنامهنگار علمی، منجم آماتور و سردبیر سابق ماهنامه نجوم یکی از اعضای این تیم بود. بابک امین تفرشی که نقشش در توسعه نجوم آماتوری در ایران فراموشنشدنی است، سالها پیش پروژهای به نام جهان در شب (TWAN) را بنیان گذاشت که هدفش جمع کردن بهترین عکاسان نجومی جهان در زیر یک پروژه برای به تصویر کشیدن زیباییهای آسمان شب و ترکیب آن با جاذبههای زمینی بود. او که به طور مشترک با کارولین پورکو مسئول تیم عکاسی مأموریت کاسینی، جایزه لنارت نلسون در عکاسی علمی را کسب کرده است و اکنون همکار ماهنامه اسکای اند تلسکوپ است در سالهای اخیر با برگزاری کارگاههای پروژه TWAN در زنجان سعی در توسعه عکاسی نجوم در ایران داشته است. هربرت زودت، یوری بلتسکی و کریستوفر مالین، که همگی نامهای آشنایی در بین عکاسان نجومی هستند دیگر اعضای این تیم را تشکیل میدادند.
مأموریت دو هفتهای این گروه در سایتهای رصدی رصدخانه جنوبی اروپا در شیلی و در مکانهایی انجام شد که بسیاری آنها را مکانهای رویایی منجمان ارزیابی میکنند. آسمانی تیره و شفاف در کنار بهترین ابزارهای رصدی جهان.
این گروه در طی 15 روز ضمن تصویربرداری از آسمان گزارشهای سفر خود را از طریق وبلاگ ویژه این ماموریت ترویجی منتشر میکردند و نمونههای اولیه تصاویر خود را از طریق شبکههای اجتماعی با دیگران به اشتراک میگذاشتند که می توانید آن ها را در اینجا مطالعه کنید.
تصاویر خیرهکنندهای که این گروه از آسمان تهیه کرده است گاهی آن قدر نفسگیر است که ذهن را میخکوب میکند. اما در پشت این سفر دو داستان دیگر نیز وجود دارد که شاید به اندازه خود عکسها قابل تأمل باشند.
موضوع اول غریبگی روزافزون ما از آسمان است. زمین ما سیارهای کوچک و ریزه ریگی در جهان پهناور است و آسمان است که ما را با جهان بزرگتر پیوند میدهد. آسمان و ستارهها بخش مهمی از طبیعت و محیطزیست ما هستند که به طور روزافزونی فراموش میشوند. آنها منبع الهام ما در طول تاریخ بودند. آنها سوال هایی را پیش روی ذهنهای کنجکاو انسانها قراردادند که ما را به حرکت در مسیری شگفتانگیز دعوت کرد، ما را به ابزار بینظیری به نام علم مجهز کرد و توان دیدن آغاز و انجام جهان را به ما داد.
قطع رابطه از آسمان از دست دادن آن منبع الهام و حرکت و از دست دادن دیدی از جایگاه خودمان است. زندگی مدرن ما را به توسعه شهرنشینی فرامیخواند و زندگی شهری مدرن با نورهای آلایندهاش آسمان را از زندگی ما حذف کرده است.
برنامههایی مانند سفر سفیران عکاسی رصدخانه جنوبی اروپا فرصتی فراهم میآورد که به یاد بیاوریم چه چیزی را از دست دادهایم. اگر برخی از مخاطبان چنین پروژهای در آن داستان توسعه فناوری را میبینند که درست هم هست اما نباید در آن متوقف ماند. دیدن آسمان و آشتی دوباره با آن نیازی به فناوریهای پیچیده ندارد. آسمان برای هزارههای طولانی میعادگاه کنجکاوی انسان و جهان بوده است و هنوز هم اینگونه است. شکی در این نیست که ابزارهای پیشرفته به ما در ثبت و مشاهده بهتر کمک میکنند اما پشت این ابزارها ذهنهای آشنا با جهان شگفتانگیز شب وجود دارد.
داستان دیدن آسمانی که زمانی بخشی از زندگی روزمره ما بود و امروزه آنچنان نایاب شده است که به واسطه چنین پروژهای میتوان به آن دست یافت، شاید جرقه علاقه ما را دوباره زنده کند. اولین گام به سوی دشت پرستاره شب که راه علم را روشن میکند، نه از دشتهای شیلی که از خود ما و هم اکنون شروع میشود. از کنار زدن پرده پنجره در همین شبهای روشن شهرها و دیدن ماه، اجازه دادن به خود برای شگفتزده شدن و گام بعدی شاید ما را به حیاط یا پشتبام خود برساند. اینها پلههایی است که قرار نیست ما را ستارهشناس، عکاس یا متخصص کند. اینها گامهایی است که ما را به منبع الهامی که زندگی ما را تغییر خواهد داد هدایت میکند. چنین فناوری پیچیده و چنان مکان مطلوب رصدی، تنها اشارهای از جهان ممکن پیش روی رصدگران آسمان است و نه همه مسیر. لازم نیست حتما به قله بلندترین کوه سفر کنید تا از بودن در طبیعت و گشت و گذار در دامنههای سرسبز کوهستان لذت ببرید، اگرچه نیمنگاهی به چشم اندازهای ممکن جهان عزم ما برای آن گام زدن در کوهپایهها را محکم تر میکند.
نکته دوم اما مساله مهم تری است. به رصدخانه جنوبی اروپا نگاه کنید. سازمانی بینالدولی که 15 کشور در آن مشارکت دارند. بهترین ابزارهای زمینی ستارهشناسان در اختیار این مجموعه است و روزانه بر اساس دادههایی که از این ابزارها به دست میآید، دانشمندان مرزهای درک ما از جهان را توسعه میدهند.
با این همه ESO میداند که همه آن کارهای مهم تنها زمانی اهمیت دارد که مردم عادی، من و شما را با خود همراه کند. به همین دلیل است که برنامههای ترویجی بخشی از برنامههای ثابت این سازمان و هر سازمان علمی بزرگ دیگری است. چنین سازمانهای پیشرویی میدانند که نه تنها برای برانگیختن علاقه نوجوانانی که شاید در آینده دانشمندان پیش رو آنها شوند و نه تنها برای تامین بودجههای مورد نظر خود که در صورت وجود حمایتهای مردمی راحت تر تضمین میشود، که برای زیستن در جهان امروز چارهای جز ترویج علم وجود ندارد.
هدف ترویج علم دانشمند کردن مردم نیست. مساله این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که علم و فناوری آن را شکل داده و زندگی ما را به خود وابسته کرده است. زیستن در جهان ساخته علم بدون درک آن در نهایت منجر به فاجعه میشود. پیشرفتهای علمی و فناوری حاصل تفکر علمی است. تفکری نقاد و جدی که همه راهها را بررسی میکند، همه دانستهها را به چالش میکشد و خود را جز به حقیقت تسلیم نمیکند. برای زیستن در چنین جهانی همه ما نیازمند یادگرفتن تفکر علمی و استفاده آن در زندگی خودمان هستیم. در جهانی که شبکههای مجازی و ارتباطات آزاد آنلاین، ما را همزمان در جریان نابترین اطلاعات ارزشمند و شبه علم و خرافه قرار میدهد، برای زیستن و یافتن راه در فضایی چنین مه آلود باید راه و روش راه رفتن را دوباره بیاموزیم و تفکر علمی راه ما است.
ترویج علم، کاری حاشیهای و تجملی نیست. اگر جامعه علمی به اصول علم اعتقاد دارد نمیتواند نقش ترویج علم در جامعه را فراموش کند و آن را برای وقتی دیگر بگذارد.
پروژههایی مانند فعالیتهای ترویجی ESO همان طور که ما فرصت دیدن و شریک شدن در علم را میدهد باید به مسئولان و سیاستگذاران علمی نیز یادآوری کند که ترویج علم و افزایش دانایی و ارتقای روش تفکر علمی جامعه باید به بخشی از دغدغههای هر روز آنها بدل شود.