پوریا ناظمی
سالهای طولانی است که فیروز نادری را میشناسم. پیش از آنکه به برنامه مریخ بیاید در خبرهای مربوط به ناسا به نام او
برخورده بودم و دورادور کارهایش را دنبال میکردم. در دورهای پرآشوب بود که او به برنامه تازه تأسیس مریخ آمد بعد از چندین شکست در برنامههای سفر به مریخ جی پی ال تصمیم گرفته بود تا برنامه مریخ را تأسیس کند و فیروز نادری رهبری آن را بر عهده گرفت.
دوران پرشکوهی برای برنامههای مریخ بود. سیاره سرخ بیش از هرزمانی هدف کاوشهای فضایی بود. از ژاپن تا اتحادیه اروپا و تا جی پی ال کاروانی از مأموریتها را برای سفر به مریخ برنامهریزی کرده بودند. در آن دوره بود که از او درخواست مصاحبهای را برای روزنامه جام جم کردم. آن مصاحبه در صفحه اول جام جم منتشر شد و این آغازی بر ارتباطی طولانی بود که گاه در قالب گفتگوهای رسمی و گاه در قالبی غیررسمی تاکنون ادامه یافته است.
درباره کارهای فیروز نادری چه در دوران مسئولیتش در برنامه مریخ و چه پیش و پسازآن بسیار میتوان گفت شما بخشهای زیادی از آن را شنیدهاید و مطمئنم اگر او روزی تصمیم به نوشتن خاطراتش بکند بیشمار داستان بینظیر از ماجراجوییهای انسان در فضا برای تعریف کردن دارد و ایکاش این کار را انجام دهد.
اما کارها و تأثیر فیروز نادری تنها به کاوش مریخ و فراسوی آن – که به معنی واقعی از مرزهای زمین فراتر رفته است – محدود نمیشود. او مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی بسیاری از مردم بهخصوص در ایران تأثیر داشته است.
تأثیرات مستقیم کمکها و کارهای او را بگذاریم برای زمانی که خود بگوید . اما من در تمام سالهایی که کارهای او ر ا گزارش میکردم شاهد بودهام که چطور الهامبخش بسیاری از نوجوانان ایرانی بوده است.
به خاطر میآورم روزی را که در برنامه شب مریخ که به مناسبت نزدیکترین مقابله مریخ و زمین برگزارشده بود، مادر جوانی به همراه فرزندش پیش از برنامه از من سوال میکرد که کودکش تا چه حد به نجوم و فضا علاقهمنداست ولی او باور ندارد این راه عاقبتی داشته باشد. در حین صحبت از مأموریتهای مریخ حواسم به او و فرزندش بود. چشمان حیرتزده کودکی که شاید آینده خود را در فضا میدید و مادری که نگران راهی پرخطر بود. در انتهای آن برنامه وقتی معرفی مأموریتهای مریخ تمام شد تصویری از دکتر نادری را در اسلایدها نشان دادم و او را معرفی کردم که در این زمان این مأموریتها زیر نظر او اداره میشود. نوجوانی که از شیراز برآمد و اینک با همه خوبیها و تلخیهای زمانه، فرماندهی اینچنین کاروانی میانسیارهای را بر عهده دارد. گویا همین یک اسلاید بیش از همه سخنان بر آن مادر جوان مؤثر بود. در آن هنگام دیدم که دستان فرزندش را میفشرد و بعد از برنامه گفت اگر در چنین مسیری چنین چشماندازی وجود داشته باشد برای من کافی است که هر کاری بکنم تا فرزندم در این راه موفق شود. و این تنها یکی از صدها داستان مشابهی است که دیدهام و شنیدهام.
و او در رده معدود افرادی است که میشناسم که با توجه به مقام و موقعیتش چنان دلنگران خانه اولش است. رویدادهای ایران را دنبال میکند و با امید و نگرانی چشم به آینده این سرزمینی دارد که شاید در دورهای چندان با او بر سر مهر نبوده است .
همیشه سعی کردهام درباره افرادی که درباره آنها گزارش میکنم دیدگاهی شخصی ننویسم اما اینک که او اعلام کرده است قصد دارد با چند دهه خدمت در جی پی ال پایان دهد شاید زمان مناسبی برای شکستن این قانون است.
در تمام این سال ها – بدون اینکه او را از نزدیک دیده باشم – نهتنها از دانش و شور و شوقش درباره فضا، این آخرین سرحدات پیش روی ما انسانها، آموختهام که برای من و بسیاری دیگر او الگویی از حرفهای گری و خردمندی بوده است.
دکتر نادری عزیز، نه فناوری و کاوشهای فضایی و نه بسیاری از مردمانی که شما مسیرشان را تحت تأثیر قراردادید شما و تلاشها و الهام بخشی شما را فراموش نخواهند کرد و شکی نیست که از این به بعد نیز زندگی اتان سرشار از موفقیت و الهام بخشی باقی خواهد ماند.
سلامت و شادکام و موفق باشید